Quran

Quran

tarjome Quran
Quran

Quran

tarjome Quran

۱۱- هود

                                                   سورة هود

                                             بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِیمِ                          


  بنام خداوند بخشندۀ بخشاینده

الر ۚ کِتَابٌ أُحْکِمَتْ آیَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ ﴿١﴾

الر کتابی که محکم شده آیاتش سپس شرح داده شده از جانب حکیمی آگاه ﴿١

أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّـهَ ۚ إِنَّنِی لَکُم مِّنْهُ نَذِیرٌ وَبَشِیرٌ ﴿٢﴾
 که پرستش نکنید غیر از خدا را و آنکه من از جانب او برای شما هشدار دهنده وبشارت دهنده ای هستم ﴿۲

وَأَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُمَتِّعْکُم مَّتَاعًا حَسَنًا إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى وَیُؤْتِ کُلَّ ذِی فَضْلٍ فَضْلَهُ ۖ وَإِن تَوَلَّوْا فَإِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ کَبِیرٍ ﴿٣﴾
و آنکه از پروردگارتان آمرزش بخواهید و بسوی او برگردید تا به شما معیشت دهد . معیشتی نیکو تا سر رسیدی نیکو و می دهد به هر دارندۀ نعمتی نعمتش را .و اگر رو بگردانید من از عذاب روزی بزرگ بر شما میترسم ﴿۳

إِلَى اللَّـهِ مَرْجِعُکُمْ ۖ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿٤﴾
 بسوی خداست بازگشت شماست و او بر هر چیزی تواناست ﴿۴

أَلَا إِنَّهُمْ یَثْنُونَ صُدُورَهُمْ لِیَسْتَخْفُوا مِنْهُ ۚ أَلَا حِینَ یَسْتَغْشُونَ ثِیَابَهُمْ یَعْلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعْلِنُونَ ۚ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿٥﴾
آ گاه باشید که آنها آنچه را در سینه هایشان است پنهان میسازند تا از او (خدا) مخفی سازند .آگاه باشید که زمانی که لباسهایشان را می پوشند می داند آنچه را مخفی می کنند وآنچه را که آشکار می سازند البته او به درون سینه ها داناست  ﴿۵

 وَمَا مِن دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّـهِ رِزْقُهَا وَیَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا ۚ کُلٌّ فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ ﴿٦﴾
 و هیچ جنبنده ای نیست مگر آنکه روزی دادنش با خداست و مکان استقرارش و بازگشتگاهش را میداند. همگی در کتاب روشنگر است﴿۶

 وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ وَکَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا ۗ وَلَئِن قُلْتَ إِنَّکُم مَّبْعُوثُونَ مِن بَعْدِ الْمَوْتِ لَیَقُولَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هَـٰذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِینٌ ﴿٧﴾
 و او کسیست که آسمانها وزمین را در شش روزخلق کرد وعرش اوبر آب بود قطعاً شما را مبتلا میکند  کدامیک از شما بهتر عمل میکند و اگر بگویی که شما پس از مرگ برانگیخته میشوید کسانی که کافر شدند میگویند حتماً این غیر از جادویی آشکار نیست﴿۷

وَلَئِنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَىٰ أُمَّةٍ مَّعْدُودَةٍ لَّیَقُولُنَّ مَا یَحْبِسُهُ ۗ أَلَا یَوْمَ یَأْتِیهِمْ لَیْسَ مَصْرُوفًا عَنْهُمْ وَحَاقَ بِهِم مَّا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ ﴿٨﴾
و اگراز آنها عذاب را تا دورۀ  جمعیتی معین به تاخیر بیندازیم . قطعاٌ خواهند گفت چه چیز سبب بازداشت آن (عذاب) شده آگاه باشید روزی که بیایدشان  از آنها برگردانده نمیشود ومی پوشاند آنها را به دلیل آنچه را که مسخره اش میکردند ﴿۸

وَلَئِنْ أَذَقْنَا الْإِنسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَیَئُوسٌ کَفُورٌ ﴿٩﴾
واگربه انسان رحمتی از خودمان بچشانیم و سپس آن را از او بگیریم البته او حتماً مایوس میشود و کافر میگردد﴿۹

وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّیِّئَاتُ عَنِّی ۚإِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ ﴿١٠﴾
و اگر به او نعمتی را بچشانیم بعد از ضرری که به او رسیده است حتماً بزودی میگوید بدی ها ازمن کنار رفت البته او شادمانی فخر فروش است ﴿١۰

إِلَّا الَّذِینَ صَبَرُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَـٰئِکَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ کَبِیرٌ ﴿١١﴾
 مگر کسانی که صبر کردند و عمل صالح انجام دادند برای آنها آمرزشی وپاداشی بزرگ است ﴿١۱

فَلَعَلَّکَ تَارِکٌ بَعْضَ مَا یُوحَىٰ إِلَیْکَ وَضَائِقٌ بِهِ صَدْرُکَ أَن یَقُولُوا لَوْلَا أُنزِلَ عَلَیْهِ کَنزٌ أَوْ جَاءَ مَعَهُ مَلَکٌ ۚ إِنَّمَا أَنتَ نَذِیرٌ ۚ وَاللَّـهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ ﴿١٢﴾
 شاید تو بعضی از آنچه را که بسویت وحی می شود ترک کنی و سینه ات به خاطر آن تنگ می شود (دلتنگ می شوی) که آنها میگویند چرا برای اوگنجی فرستاده نشد ؟ یا چرا به همراه او فرشته ای نیامد ؟ بدان و آگاه باش که توفقط هشدار دهنده هستی و خدا بر همه چیز وکیل است ﴿١۲

أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ ۖ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَرَیَاتٍ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّـهِ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ ﴿١٣﴾
 آیا می گویند که آنرا (قرآن) به دروغ به خدا نسبت میدهد ؟ بگو ده سوره مانند آن سوره های نسبت داده شده به دروغ را بیاورید و هر کسی را میتوانبد غیر از خدا را دعوت کنید (تا کمکتان کند که این سوره ها را بیاورید) اگر راست میگویید ﴿١۳

 فَإِلَّمْ یَسْتَجِیبُوا لَکُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا أُنزِلَ بِعِلْمِ اللَّـهِ وَأَن لَّا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ فَهَلْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ ﴿١٤﴾
 و اگر جواب شما را ندادند بدانید که جز این نیست که (قرآن) با علم خدا فرستاده شده وآنکه هیچ خدایی غیر ازاو وجود ندارد پس آیا شما مسلمان می شوید ؟ ﴿١۴

مَن کَانَ یُرِیدُ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا وَزِینَتَهَا نُوَفِّ إِلَیْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِیهَا وَهُمْ فِیهَا لَا یُبْخَسُونَ ﴿١٥﴾
 هر کسی که زندکی دنیا وجلوه هایش را بخواهد به تمامی (نتیجه ی) اعمالشان را درآن میدهیم و به آنها در آن کم داده نمی شود ﴿١۵

أُولَـٰئِکَ الَّذِینَ لَیْسَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ إِلَّا النَّارُ ۖ وَحَبِطَ مَا صَنَعُوا فِیهَا وَبَاطِلٌ مَّا کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿١٦﴾

 آنها کسانی هستند که برایشان در آخرت چیزی غیر آتش نیست و تباه شد آنچه را در دنیا ساختند وآنچه را عمل میکردند باطل بود ﴿١۶

أَفَمَن کَانَ عَلَىٰ بَیِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ وَیَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ وَمِن قَبْلِهِ کِتَابُ مُوسَىٰ إِمَامًا وَرَحْمَةً ۚ أُولَـٰئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ ۚوَمَن یَکْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ ۚ فَلَا تَکُ فِی مِرْیَةٍ مِّنْهُ ۚإِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّکَ وَلَـٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یُؤْمِنُونَ ﴿١٧﴾
 آیا کسی که با دلایل  روشنی از پروردگارش می باشد وشاهدی از او (خدا) را میخواندش در حالیکه قبل از او کتاب موسی رهبر و رحمتی بود که آنها به آن ایمان می آورند و هر کس از حزبها (گروه و دسته جات) آن را انکار کند وعده گاهش آتش است پس در شکی از آن نباش که آن (قرآن) قطعاً حقیقت است ازسوی پروردگارت ولیکن بیشتر مردم ایمان نمی آورند ﴿١۷

وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّـهِ کَذِبًا ۚ أُولَـٰئِکَ یُعْرَضُونَ عَلَىٰ رَبِّهِمْ وَیَقُولُ الْأَشْهَادُ هَـٰؤُلَاءِ الَّذِینَ کَذَبُوا عَلَىٰ رَبِّهِمْ ۚ أَلَا لَعْنَةُ اللَّـهِ عَلَى الظَّالِمِینَ ﴿١٨﴾ 
 و کیست ستمکارتر از کسی که بر خدا نسبت دروغ میدهد آنها کسانی هستند که بر پروردگارشان عرضه می شوند وشاهدان میگویند که اینها کسانی هستند که مطالب دروغ را به خدا نسبت میدادند .آگاه باشید لعنت خدا بر ستمگران باد﴿١۸

الَّذِینَ یَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّـهِ وَیَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ کَافِرُونَ ﴿١٩﴾
کسانی که راه خدا را می بندند و بدنبال انحراف و کجی در آن هستند وآنها به آخرتشان کافرند ﴿١۹

أُولَـٰئِکَ لَمْ یَکُونُوا مُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ وَمَا کَانَ لَهُم مِّن دُونِ اللَّـهِ مِنْ أَوْلِیَاءَ ۘ یُضَاعَفُ لَهُمُ الْعَذَابُ ۚ مَا کَانُوا یَسْتَطِیعُونَ السَّمْعَ وَمَا کَانُوا یُبْصِرُونَ ﴿٢٠﴾
 آنها به عجز آورنده هایی در زمین نبودند و برای آنها غیر از خدا سرپرستانی نبود برای آنها عذاب دو برابر میشود نه می توانستند بشنوند ونه می توانستند ببینند ﴿۲۰

أُولَـٰئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا کَانُوا یَفْتَرُونَ ﴿٢١﴾
آنها کسانی هستند که بر خودشان خسارت زدند وگم شد از آنها آنچه را به دروغ نسبت میدادند ﴿۲۱

لَا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِی الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ ﴿٢٢﴾
 به ناچار در آخرت آنها حتماٌ همان خسارت دیده ها هستند ﴿۲۲

 إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَخْبَتُوا إِلَىٰ رَبِّهِمْ أُولَـٰئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿٢٣﴾ 
مگرکسانی که ایمان آوردند وعمل صالح کردند وبسوی پروردگارشان فروتنی کردند آنها اهل باغ هستند که در آن جایگاهشان است  ﴿۲۳

 مَثَلُ الْفَرِیقَیْنِ کَالْأَعْمَىٰ وَالْأَصَمِّ وَالْبَصِیرِ وَالسَّمِیعِ ۚ هَلْ یَسْتَوِیَانِ مَثَلًا ۚ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ ﴿٢٤﴾
 مثال این دو گروه مانند کور و کر و بینا وشنواست, آیا این دو در مثال مساویند ؟ آیا متذکر نمی شوید ؟ ﴿۲۴

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوْمِهِ إِنِّی لَکُمْ نَذِیرٌ مُّبِینٌ ﴿٢٥﴾
وبطور قطع ما نوح را بسوی قومش فرستادیم که من برای شما هشدار دهنده ای روشنگر هستم  ﴿۲۵

أَن لَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّـهَ ۖ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ أَلِیمٍ ﴿٢٦﴾
 که غیر از خدا را عبادت نکنید من از عذاب روزی دردناک برشما میترسم ﴿۲۶

فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن قَوْمِهِ مَا نَرَاکَ إِلَّا بَشَرًا مِّثْلَنَا وَمَا نَرَاکَ اتَّبَعَکَ إِلَّا الَّذِینَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِیَ الرَّأْیِ وَمَا نَرَىٰ لَکُمْ عَلَیْنَا مِن فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّکُمْ کَاذِبِینَ ﴿٢٧﴾
 و ثروتمندان  . کسانی که از قومش کافر شدند گفتند که ما تو را غیر از اینکه بشری مثل خودمان نمی بینیم وکسانی که غیر ازتو پیروی می کنند را نمی بینیم , مگر کسانی از ما که پست و فرومایه اند و تفکر صحرا نشینی دارند و نمی بینیم که شما فضیلتی بر ما داشته باشید بلکه ما شما را دروغ گو می پنداریم ﴿۲۷

قَالَ یَا قَوْمِ أَرَأَیْتُمْ إِن کُنتُ عَلَىٰ بَیِّنَةٍ مِّن رَّبِّی وَآتَانِی رَحْمَةً مِّنْ عِندِهِ فَعُمِّیَتْ عَلَیْکُمْ أَنُلْزِمُکُمُوهَا وَأَنتُمْ لَهَا کَارِهُونَ ﴿٢٨﴾
 گفت ای قوم آیا دیده اید اگر من بر بینشی (دلیلی) از پروردگارم باشم واو از رحمتش به من داده باشد و بر شما پوشانیده,  آیا شما را ملزم میکنم به آن در حالیکه شما از آن خوشتان نمی آید ﴿۲۸

وَیَا قَوْمِ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مَالًا ۖ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى اللَّـهِ ۚ وَمَا أَنَا بِطَارِدِ الَّذِینَ آمَنُوا ۚ إِنَّهُم مُّلَاقُو رَبِّهِمْ وَلَـٰکِنِّی أَرَاکُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ ﴿٢٩﴾
وای قوم من برای آن (دعوت به قرآن وتوحید) مالی ازشما نمی خواهم پاداش من مگر با خدا نیست , ومن کسانی را که ایمان آورده اند را ترد نمیکنم چرا که آنها پروردگارشان را ملاقات میکنند ولکن شمارا قومی نادان می بینم ﴿۲۹

وَیَا قَوْمِ مَن یَنصُرُنِی مِنَ اللَّـهِ إِن طَرَدتُّهُمْ ۚ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ ﴿٣٠﴾ 
وای قوم چه کسی من را در برابر خدا یاری میکند اگر طردشان کنم آیا متذکر نمیشوید ﴿۳۰

 وَلَا أَقُولُ لَکُمْ عِندِی خَزَائِنُ اللَّـهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَیْبَ وَلَا أَقُولُ إِنِّی مَلَکٌ وَلَا أَقُولُ لِلَّذِینَ تَزْدَرِی أَعْیُنُکُمْ لَن یُؤْتِیَهُمُ اللَّـهُ خَیْرًا ۖ اللَّـهُ أَعْلَمُ بِمَا فِی أَنفُسِهِمْ ۖ إِنِّی إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِینَ ﴿٣١﴾
وبه شما نمی گویم که گنجینه های خدا پیش من است و نه غیب میدانم ونمیگویم که من فرشته ام ونمی گویم به کسانی که در چشم شما حقیر هستند خدا به آنها هرگز خیر نمیدهد . خدا به آنچه در جان آنهاست (اگر این را بگویم) در ان هنگام من ازستمکاران هستم ﴿۳۱

قَالُوا یَا نُوحُ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَکْثَرْتَ جِدَالَنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن کُنتَ مِنَ الصَّادِقِینَ ﴿٣٢﴾
گفتند ای نوح با ما جدال کردی و بسیار هم با ما جدال کردی  پس برای ما بیاور آنچه را که به ما وعده میدهی اگر راست می گویی ﴿۳۲

قَالَ إِنَّمَا یَأْتِیکُم بِهِ اللَّـهُ إِن شَاءَ وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِینَ ﴿٣٣﴾
(نوح) گفت مطمئن باشید که خدا آن را برایتان می آورد وشما عاجز کننده ی او نیستید ﴿۳۳

وَلَا یَنفَعُکُمْ نُصْحِی إِنْ أَرَدتُّ أَنْ أَنصَحَ لَکُمْ إِن کَانَ اللَّـهُ یُرِیدُ أَن یُغْوِیَکُمْ ۚ هُوَ رَبُّکُمْ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ﴿٣٤﴾
  و به شما نصیحت من سود نمی دهد اگر بخواهم برای شما نصیحت کنم اگر خدا بخواهد شما را به گمراهی ببرد او پروردگار شما ست و بسوی او بازگردانده می شوید ﴿۳۴

 أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ ۖ قُلْ إِنِ افْتَرَیْتُهُ فَعَلَیَّ إِجْرَامِی وَأَنَا بَرِیءٌ مِّمَّا تُجْرِمُونَ ﴿٣٥﴾ 
 یا می گویند به دروغ نسبت می دهد آن را, بگو اگر آن را به دروغ نسبت داده باشم جرم آن بر من است ومن خود را بی گناه می دانم , از آن جرمی که شما مرتکب می شوید ﴿۳۵

 وَأُوحِیَ إِلَىٰ نُوحٍ أَنَّهُ لَن یُؤْمِنَ مِن قَوْمِکَ إِلَّا مَن قَدْ آمَنَ فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا کَانُوا یَفْعَلُونَ﴿٣٦﴾
و بسوی نوح وحی شد که هرگز از قومت ایمان نمی آورند مگر آنکس که تا حالا ایمان آورده, پس به خاطر آنچه انجام می دهند مایوس نشو﴿۳۶

وَاصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنَا وَوَحْیِنَا وَلَا تُخَاطِبْنِی فِی الَّذِینَ ظَلَمُوا ۚ إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ ﴿٣٧﴾
و با نظر ما و وحی ما کشتی را بساز و در بارۀ کسانی که ستم کردند با من سخن نگو که آنها حتماٌ جز و غرق شده ها هستند ﴿۳۷

وَیَصْنَعُ الْفُلْکَ وَکُلَّمَا مَرَّ عَلَیْهِ مَلَأٌ مِّن قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ ۚ قَالَ إِن تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنکُمْ کَمَا تَسْخَرُونَ ﴿٣٨﴾
 وشروع به ساخت کشتی کرد و هر گاه پولداران از قومش بر او گذر می کردند بخاطرآن (ساختن کشتی) مسخره اش می کردند (نوح) گفت : اگر ما را مسخره می کنید ما نیز شما را مسخره خواهیم کرد, همانطوری که ما را مسخره می کنید ﴿۳۸

فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَن یَأْتِیهِ عَذَابٌ یُخْزِیهِ وَیَحِلُّ عَلَیْهِ عَذَابٌ مُّقِیمٌ ﴿٣٩﴾
 و بزودی خواهید دانست برای چه کسی عذاب خوار کننده اش خواهد آمد و عذابی پایدار برایش حلال میشود ﴿۳۹

حَتَّىٰ إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِیهَا مِن کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَأَهْلَکَ إِلَّا مَن سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ ۚ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِیلٌ ﴿٤٠﴾
 تا هنگامیکه فرمان ما آمد و تنور جوشید گفتیم : از هر زوجی دو تایی در آن حمل کن و اهل خود را مگر کسی که سخن بر او سبقت گرفته و (در آن حمل کن) کسی را که ایمان آورده و با او , مگر تعداد اندکی ایمان نیاوردند ﴿۴۰

 وَقَالَ ارْکَبُوا فِیهَا بِسْمِ اللَّـهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا ۚإِنَّ رَبِّی لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ ﴿٤١﴾
 و گفت بنام خدا در آن سوار شوید مکان جاری شدنش و محل لنگر انداختنش  البته پروردگار من آمرزنده رحمتگر است ﴿۴۱

وَهِیَ تَجْرِی بِهِمْ فِی مَوْجٍ کَالْجِبَالِ وَنَادَىٰ نُوحٌ ابْنَهُ وَکَانَ فِی مَعْزِلٍ یَا بُنَیَّ ارْکَب مَّعَنَا وَلَا تَکُن مَّعَ الْکَافِرِینَ ﴿٤٢﴾ 
و آن (کشتی) آنها را در میان موج می برد مانند کوه و نوح پسرش را که در جای سست وضعیفی بود صدا کرد : ای پسر با ما سوار شو و جزو کافران نباش ﴿۴۲ 

قَالَ سَآوِی إِلَىٰ جَبَلٍ یَعْصِمُنِی مِنَ الْمَاءِ ۚ قَالَ لَا عَاصِمَ الْیَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّـهِ إِلَّا مَن رَّحِمَ ۚ وَحَالَ بَیْنَهُمَا الْمَوْجُ فَکَانَ مِنَ الْمُغْرَقِینَ ﴿٤٣﴾
(پسرش) گفت : بزودی بسوی کوهی پناه می برم که مرا از آب نگهداری کند گفت : امروز هیچ نگهدارنده ای از فرمان خدا نیست مگر کسی که (خدا ) رحم کند و موج میان آن دو را جدا کرد و از غرق شده ها شد ﴿۴۳

وَقِیلَ یَا أَرْضُ ابْلَعِی مَاءَکِ وَیَا سَمَاءُ أَقْلِعِی وَغِیضَ الْمَاءُ وَقُضِیَ الْأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِیِّ ۖ وَقِیلَ بُعْدًا لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ﴿٤٤﴾
و گفته شد ای زمین آبت را فرو خور و ای آسمان (از بارش) دست بردار و آب یک باره فرو نشست و دستور انجام شد و بر باران معتدل شد و گفته شد هلاکت بر قوم ستمگر ﴿۴۴

وَنَادَىٰ نُوحٌ رَّبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِی مِنْ أَهْلِی وَإِنَّ وَعْدَکَ الْحَقُّ وَأَنتَ أَحْکَمُ الْحَاکِمِینَ ﴿٤٥﴾
و نوح پروردگارش را صدا کرد و گفت :پروردگارمن البته که پسرم از اهل من است و البته که وعدۀ تو حق است وتو حکم کننده ترین حکم کننده ها هستی﴿۴۵

قَالَ یَا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ ۖ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صَالِحٍ ۖ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ ۖ إِنِّی أَعِظُکَ أَن تَکُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ﴿٤٦﴾
گفت ای نوح البته که او از نسل تو نیست وقطعاٌ عمل او نا صالح است پس در بارۀ چیزی که به آن علم نداری در خواست نکن من به تو اندرز میدهم که از نادان ها نباشی﴿۴۶

قَالَ رَبِّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَسْأَلَکَ مَا لَیْسَ لِی بِهِ عِلْمٌ ۖ وَإِلَّا تَغْفِرْ لِی وَتَرْحَمْنِی أَکُن مِّنَ الْخَاسِرِینَ ﴿٤٧﴾
 (نوح) گفت پروردگارمن بتو پناه میبرم از اینکه از تو چیزی بخواهم که به آن علم ندارم و اگر من را نیامرزی و به من رحم نکنی از خسارت دیده ها خواهم شد ﴿۴۷ 

قِیلَ یَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلَامٍ مِّنَّا وَبَرَکَاتٍ عَلَیْکَ وَعَلَىٰ أُمَمٍ مِّمَّن مَّعَکَ ۚ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ یَمَسُّهُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴿٤٨﴾
گفته شد ای نوح فرود آی با سلامتی از ما و برکاتی بر تو و بر امتهایی از کسانی که با تو هستند و امتهایی که بهره مندشان می کنیم (ولی با تو نیستند و کافرند) و سپس به آنها عذابی دردناک می رسد ﴿۴۸

 تِلْکَ مِنْ أَنبَاءِ الْغَیْبِ نُوحِیهَا إِلَیْکَ ۖ مَا کُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلَا قَوْمُکَ مِن قَبْلِ هَـٰذَا ۖ فَاصْبِرْ ۖإِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِینَ ﴿٤٩﴾
آن از خبرهای غیب است که بسوی تو وحی میکنیم آنچه را که آن را نمیدانستی تو و قوم تو هم قبل از این نمی دانستند پس صبر کن حتماٌ عاقبت مخصوص رعایت کننده گان است ﴿۴۹

وَإِلَىٰ عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا ۚ قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّـهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَـٰهٍ غَیْرُهُ ۖ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا مُفْتَرُونَ ﴿٥٠﴾
 و (فرستادیم) بسوی عاد برادرشان هود را گفت ای قوم من پرستش کنید خدا را که هیچ خدایی جز او برای شما نیست و شما غیر از گروهی که دروغ می بافید بیش نیستید ﴿۵۰

یَا قَوْمِ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا ۖ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى الَّذِی فَطَرَنِی ۚأَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿٥١﴾
 و ای قوم برای آن (پیامبری) مزدی از شما نمی خواهم که مزد من نیست مگر بر کسی که من را آفریده است آیا عقل خود را به کار نمی گیرید ﴿۵۱

 وَیَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَیْکُم مِّدْرَارًا وَیَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلَىٰ قُوَّتِکُمْ وَلَا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِینَ ﴿٥٢﴾
و ای قوم از پروردگارتان آمرزش بخواهید و پس از آن بسوی او توبه کنید می فرستد آسمان را برای شما بارنده (برف و باران و....) و افزایش میدهد نیرویی بر نیرویتان ومثل مجرمین  سرپیچی نکنید ﴿۵۲

قَالُوا یَا هُودُ مَا جِئْتَنَا بِبَیِّنَةٍ وَمَا نَحْنُ بِتَارِکِی آلِهَتِنَا عَن قَوْلِکَ وَمَا نَحْنُ لَکَ بِمُؤْمِنِینَ ﴿٥٣﴾
گفتند ای هود برای ما دلیل روشنی نیاورده اید ما خدایان خود را با حرفهای تو ترک نمی کنیم و ما حرفهای تو را باور نداریم ﴿۵۳

إِن نَّقُولُ إِلَّا اعْتَرَاکَ بَعْضُ آلِهَتِنَا بِسُوءٍ ۗ قَالَ إِنِّی أُشْهِدُ اللَّـهَ وَاشْهَدُوا أَنِّی بَرِیءٌ مِّمَّا تُشْرِکُونَ ﴿٥٤﴾
جز این حرف را نمیگوییم مگر آنکه بعضی از خدایان ما تو را به بدی رها کرده اند گفت من خدا را شاهد می گیرم و شما هم شاهد باشید که من برکنارم از آنچه شما با خدا شریک می کنید ﴿۵۴

مِن دُونِهِ ۖ فَکِیدُونِی جَمِیعًا ثُمَّ لَا تُنظِرُونِ ﴿٥٥﴾
غیر از او (خدا)پس همگی در بارۀ من نقشه تان را اجرا کنید و پس از آن به من مهلت ندهید ﴿۵۵

إِنِّی تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّـهِ رَبِّی وَرَبِّکُم ۚ مَّا مِن دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا ۚ إِنَّ رَبِّی عَلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ﴿٥٦﴾
 من بر خدا توکل کردم پروردگار من و پروردگار شما هیچ جنبنده ای نیست مگر آنکه او گیرنده ی اتصال آن است قطعاٌ پروردگارم بر راه مستقیم است ﴿۵۶

فَإِن تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُکُم مَّا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَیْکُمْ ۚوَیَسْتَخْلِفُ رَبِّی قَوْمًا غَیْرَکُمْ وَلَا تَضُرُّونَهُ شَیْئًا ۚ إِنَّ رَبِّی عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ حَفِیظٌ ﴿٥٧﴾
 و اگر سر پیچی کردید پس به یقین به شما ابلاغ کردم آنچه را برای آن بسوی شما فرستاده شدم وجانشین میکند پروردگارم قومی را غیر از شما و ضرر نمی رسانید به او چیزی را و البته پروردگارم بر هر چیزی نگهبان است ﴿۵۷

وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّیْنَا هُودًا وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَنَجَّیْنَاهُم مِّنْ عَذَابٍ غَلِیظٍ ﴿٥٨﴾ 
 و هنگامیکه دستور ما آمد ,هود و کسانی که با او بودند را برحمتی ازما نجات دادیم و آنها را از عذابی سخت نجات دادیم ﴿۵۸

 وَتِلْکَ عَادٌ ۖ جَحَدُوا بِآیَاتِ رَبِّهِمْ وَعَصَوْا رُسُلَهُ وَاتَّبَعُوا أَمْرَ کُلِّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ ﴿٥٩﴾
 و آن عاد آیات پروردگار خود را انکار کردند و از رسولانشان نافرمانی کردند و فرمان هر دشمن زورگویی را پیروی کردند ﴿۵۹

وَأُتْبِعُوا فِی هَـٰذِهِ الدُّنْیَا لَعْنَةً وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ ۗ أَلَا إِنَّ عَادًا کَفَرُوا رَبَّهُمْ ۗ أَلَا بُعْدًا لِّعَادٍ قَوْمِ هُودٍ ﴿٦٠﴾

 و بدنبال آنها در این دنیا و روز قیامت لعنت است آگاه باشید کمه عاد به پروردگارشان کافر شدند آگاه باشیر که هلاکت از قوم هود برای عاد  ﴿۶۰

  وَإِلَىٰ ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا ۚقَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّـهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَـٰهٍ غَیْرُهُ ۖ هُوَ أَنشَأَکُم مِّنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ ۚ إِنَّ رَبِّی قَرِیبٌ مُّجِیبٌ ﴿٦١﴾
و بسوی ثمود برادرشان صالح را فرستادیم گفت :ای قوم خدا را پرستش کنید که غیر از او خدایی برای شما نیست او شما را از زمین پدید آورد و شما را به آبادانی در آن واداشت پس از او آمرزش بخواهید و سپس بسوی او بازگردید البته که پروردگار من جواب دهنده ای نزدیک است  ﴿۶۱

قَالُوا یَا صَالِحُ قَدْ کُنتَ فِینَا مَرْجُوًّا قَبْلَ هَـٰذَا ۖأَتَنْهَانَا أَن نَّعْبُدَ مَا یَعْبُدُ آبَاؤُنَا وَإِنَّنَا لَفِی شَکٍّ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَیْهِ مُرِیبٍ ﴿٦٢﴾
گفتند ای صالح البته که تو قبل ازاین در میان ما محل امیدواری ما بودی آیا ما را نهی میکنی از اینکه پرستش کنیم آنچه را پدرانمان می پرستیدند ؟ البته که ما در شک هستیم از آنچه ما را بسوی آن دعوت می کنی تردید کننده  ﴿۶۲

قَالَ یَا قَوْمِ أَرَأَیْتُمْ إِن کُنتُ عَلَىٰ بَیِّنَةٍ مِّن رَّبِّی وَآتَانِی مِنْهُ رَحْمَةً فَمَن یَنصُرُنِی مِنَ اللَّـهِ إِنْ عَصَیْتُهُ ۖ فَمَا تَزِیدُونَنِی غَیْرَ تَخْسِیرٍ﴿٦٣﴾
گفت ای قوم آیا می بینید اگر من دلیل روشنی از پروردگارم داشته باشم و از سوی او به من رحمتی داده شده باشد, پس چه کسی من را در مقابل خدا کمک می کند اگر از او سرکشی کنم و شما چیزی را غیر از ضرر و زیان بر من اضافه نمی کنید  ﴿۶۳

وَیَا قَوْمِ هَـٰذِهِ نَاقَةُ اللَّـهِ لَکُمْ آیَةً فَذَرُوهَا تَأْکُلْ فِی أَرْضِ اللَّـهِ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَیَأْخُذَکُمْ عَذَابٌ قَرِیبٌ ﴿٦٤﴾
و ای قوم این شتر مادۀ خدا نشانه ای برای شماست پس او را بگذارید تا در زمین خدا بخورد و به او صدمه نزنید که عذابی نزدیک شما را میگیرد  ﴿۶۴

فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُوا فِی دَارِکُمْ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ ۖ ذَٰلِکَ وَعْدٌ غَیْرُ مَکْذُوبٍ ﴿٦٥﴾
و سرش را بریدند و گفت در خانه هایتان بهره مند شوید سه روز آن وعده ای بدون دروغ است  ﴿۶۵

فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّیْنَا صَالِحًا وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَمِنْ خِزْیِ یَوْمِئِذٍ ۗ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ الْقَوِیُّ الْعَزِیزُ ﴿٦٦﴾
و وقتی فرمان ما آمد صالح و کسانی را که با او ایمان آورده بودند را با رحمتی ازما و از خواری آن روز نجات دادیم البتته پروردگار تو نیرومندی با عزت است او ﴿۶۶

وَأَخَذَ الَّذِینَ ظَلَمُوا الصَّیْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِی دِیَارِهِمْ جَاثِمِینَ ﴿٦٧﴾
و کسانی را که ستم کردند صدای داد و فریاد گرفت و در خانه های خود صبح کردند درحالی که به زمین چسبیده بودند  ﴿۶۷

کَأَن لَّمْ یَغْنَوْا فِیهَا ۗ أَلَا إِنَّ ثَمُودَ کَفَرُوا رَبَّهُمْ ۗ أَلَا بُعْدًا لِّثَمُودَ﴿٦٨﴾
 آن چنان که تو گویی در آن زندگی نمیکردند آگاه باشید که ثمود پروردگارشان را انکار کردند هشیار باشید که هلاکت برای ثمود است  ﴿۶۸

وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِیمَ بِالْبُشْرَىٰ قَالُوا سَلَامًا ۖ قَالَ سَلَامٌ ۖ فَمَا لَبِثَ أَن جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِیذٍ ﴿٦٩﴾
و البته رسولان ما با بشارت را به ابراهیم آوردند گفتند : سلام (ابراهیم) گفت : سلام و طولی نکشید که گوساله ای کباب شده آورد  ﴿۶۹

فَلَمَّا رَأَىٰ أَیْدِیَهُمْ لَا تَصِلُ إِلَیْهِ نَکِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِیفَةً ۚ قَالُوا لَا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَىٰ قَوْمِ لُوطٍ ﴿٧٠﴾
و وقتی که دید دستشان بسوی آن غذا نمی رود آنها را ناشناس پنداشت و احساس ترسش از آنها را پنهان کرد , گفتند : نترس ما بسوی قوم لوط فرستاده شده ایم  ﴿۷۰

وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِکَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِن وَرَاءِ إِسْحَاقَ یَعْقُوبَ ﴿٧١﴾
و همسر او ایستاده بود وخندید و او را به اسحاق بشارت دادیم و بعد از اسحاق به یعقوب ﴿۷۱

قَالَتْ یَا وَیْلَتَىٰ أَأَلِدُ وَأَنَا عَجُوزٌ وَهَـٰذَا بَعْلِی شَیْخًا ۖ إِنَّ هَـٰذَا لَشَیْءٌ عَجِیبٌ ﴿٧٢﴾
 گفت ای وای بر من آیا من بچه دار می شوم ؟ در حالیکه من پیره زنی هستم و این شوهر من پیر مردیست ؟ این واقعاً چیز عجیبی است ﴿۷۲

قَالُوا أَتَعْجَبِینَ مِنْ أَمْرِ اللَّـهِ ۖ رَحْمَتُ اللَّـهِ وَبَرَکَاتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ ۚ إِنَّهُ حَمِیدٌ مَّجِیدٌ ﴿٧٣﴾
 گفتند : آیا از کار خدا تعجب میکنید ؟ رحمت خدا برکاتش بر شما اهل بیت (خانوادۀ ابراهیم ) باد که او ستوده ای ارجمند است ﴿۷۳

فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ الرَّوْعُ وَجَاءَتْهُ الْبُشْرَىٰ یُجَادِلُنَا فِی قَوْمِ لُوطٍ ﴿٧٤﴾
 سپس وقتی که ترس ازدل ابراهیم رفت و به او بشارت رسید . شروع کرد با ما در بارۀ قوم لوط به مجادله کردن ﴿۷۴

إِنَّ إِبْرَاهِیمَ لَحَلِیمٌ أَوَّاهٌ مُّنِیبٌ ﴿٧٥﴾
 البته ابراهیم بردبار و بسیار تضرع کننده و پی در پی رجوع کننده بسوی خدا است ﴿۷۵

یَا إِبْرَاهِیمُ أَعْرِضْ عَنْ هَـٰذَا ۖإِنَّهُ قَدْ جَاءَ أَمْرُ رَبِّکَ ۖ وَإِنَّهُمْ آتِیهِمْ عَذَابٌ غَیْرُ مَرْدُودٍ ﴿٧٦﴾
 ای ابراهیم از این (درخواست ومجادله در بارۀ قوم لوط) دست بردار که دستور پروردگارت بصورت حتمی آمده است که برای آنها عذابی برگشت ناپذیر خواهد آمد ﴿۷۶

وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا لُوطًا سِیءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَقَالَ هَـٰذَا یَوْمٌ عَصِیبٌ ﴿٧٧﴾
و هنگامیکه رسولان ما پیش لوط آمدند به خاطر آنها ناراحت شد و تاب و توانش بخاطر حضور آنها تنگ شد و گفت این روزی شدید (با گرفتاریهای) دشوار است ﴿۷۷ 

وَجَاءَهُ قَوْمُهُ یُهْرَعُونَ إِلَیْهِ وَمِن قَبْلُ کَانُوا یَعْمَلُونَ السَّیِّئَاتِ ۚ قَالَ یَا قَوْمِ هَـٰؤُلَاءِ بَنَاتِی هُنَّ أَطْهَرُ لَکُمْ ۖ فَاتَّقُوا اللَّـهَ وَلَا تُخْزُونِ فِی ضَیْفِی ۖ أَلَیْسَ مِنکُمْ رَجُلٌ رَّشِیدٌ ﴿٧٨﴾
وقومش شتابان بسوی او آمدند در حالیکه از قبل مرتکب کارهای بد می شدند گفت : ای قوم اینها دختران من هستند آنها برای شما پاکیزه تر هستند پس حدود خدا را رعایت کنید ودر مقابل میهمانانم من را خوار نکنید. آیا درمیان شما یک نفر مرد آگاه نیست ؟ ﴿۷۸

قَالُوا لَقَدْ عَلِمْتَ مَا لَنَا فِی بَنَاتِکَ مِنْ حَقٍّ وَإِنَّکَ لَتَعْلَمُ مَا نُرِیدُ ﴿٧٩﴾
 گفتند : که تو حتماٌ میدانی که ما در دختران تو حقی نداریم و البته  میدانی که ما چه چیزی می خواهیم ﴿۷۹

قَالَ لَوْ أَنَّ لِی بِکُمْ قُوَّةً أَوْ آوِی إِلَىٰ رُکْنٍ شَدِیدٍ ﴿٨٠﴾
 گفت ای کاش در مقابل شما من هم نیرویی داشتم یا به جایگاهی قوی پناه می بردم ﴿۸۰

 قَالُوا یَا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّکَ لَن یَصِلُوا إِلَیْکَ ۖ فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّیْلِ وَلَا یَلْتَفِتْ مِنکُمْ أَحَدٌ إِلَّا امْرَأَتَکَ ۖ إِنَّهُ مُصِیبُهَا مَا أَصَابَهُمْ ۚ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ ۚ أَلَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ ﴿٨١﴾
 رسولان گفتند : ای لوط ما رسولان پروردگارتو هستیم دست آنها هرگز به تو نمی رسد پس در بخشی از شب اهل خود را شبانه با خود ببر و کسی از شما بر نگردد مگر همسرت که البته همان بلایی که به آنها می رسد به او هم خواهد رسید. قطعاٌ وعده گاه آنها صبح است آیا صبح نزدیک نیست ؟ ﴿۸۱

فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَالِیَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَیْهَا حِجَارَةً مِّن سِجِّیلٍ مَّنضُودٍ ﴿٨٢﴾
و هنگامیکه فرمان ما آمد زیرو رویش کردیم و بر آن سنگهایی بارانیدیم که از بالا پرتاب میشدند و بصورت منظم چیده شده بودند ﴿۸۲

سَوَّمَةً عِندَ رَبِّکَ ۖ وَمَا هِیَ مِنَ الظَّالِمِینَ بِبَعِیدٍ ﴿٨٣﴾
از جانب پروردگارت (سنگها) مارک و علامت داشتند و آن از ستمگران به دور نیست ﴿۸۳

 وَإِلَىٰ مَدْیَنَ أَخَاهُمْ شُعَیْبًا ۚ قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّـهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَـٰهٍ غَیْرُهُ ۖ وَلَا تَنقُصُوا الْمِکْیَالَ وَالْمِیزَانَ ۚ إِنِّی أَرَاکُم بِخَیْرٍ وَإِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ مُّحِیطٍ ﴿٨٤﴾
 و بسوی مدیدن برادرشان شعیب را فرستادیم گفت : ای قوم خدا را پرستش کنید که غیر از او خدایی برای شما نیست و ترازو و پیمانه را کم ندهید. من شما را در خیرو خوبی می بینم و من از عذاب روزی که همه چیز را فرا می گیرد بر شما می ترسم ﴿۸۴

وَیَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِکْیَالَ وَالْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ ۖ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ ﴿٨٥﴾
و ای قوم پیمانه ها و ترازو را به عدالت بدهید و چیزی از اجناس مردم کم نکنید (در وزن کردن اجناس چیزی را کم نکنید) و در زمین به فساد و تبهکاری کوشش نکنید ﴿۸۵

بَقِیَّتُ اللَّـهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ ۚ وَمَا أَنَا عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ ﴿٨٦﴾
 ته مانده ای که خدا (ازکسب (حلال) برای شما باقی  میگذارد برایتان بهتر است اگر ایمان دارید و من بر شما نگهدارنده نیستم ﴿۸۶

قَالُوا یَا شُعَیْبُ أَصَلَاتُکَ تَأْمُرُکَ أَن نَّتْرُکَ مَا یَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَن نَّفْعَلَ فِی أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ ۖ إِنَّکَ لَأَنتَ الْحَلِیمُ الرَّشِیدُ ﴿٨٧﴾
 گفتند ای شعیب آیا تنازت به تو دستور میدهد که ما آنچه پدران ما عبادت می کردند را ترک کنیم ؟ ویا در اموال خودمان هر طور که دلمان بخواهد عمل نکنیم ؟ براستی که تو مردی بردبار و دانشمندی هستی ﴿۸۷

قَالَ یَا قَوْمِ أَرَأَیْتُمْ إِن کُنتُ عَلَىٰ بَیِّنَةٍ مِّن رَّبِّی وَرَزَقَنِی مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا ۚ وَمَا أُرِیدُ أَنْ أُخَالِفَکُمْ إِلَىٰ مَا أَنْهَاکُمْ عَنْهُ ۚ إِنْ أُرِیدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ ۚ وَمَا تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّـهِ ۚ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ أُنِیبُ﴿٨٨﴾
 گفت ای قوم من چه می بینید اگر من بر دلیل روشنی از پروردگارم باشم ؟ و از جانب خودش به من روزی نیکودهد و من نمی خواهم که با شما تخلف کنم در آنچه شما را از آن باز میدارم من چیزی جز اصلاح نمی خواهم تا حدی که بتوانم و موفقیت من جز با خدا نیست بر او توکل کردم و بسوی او باز می گردم ﴿۸۸

وَیَا قَوْمِ لَا یَجْرِمَنَّکُمْ شِقَاقِی أَن یُصِیبَکُم مِّثْلُ مَا أَصَابَ قَوْمَ نُوحٍ أَوْ قَوْمَ هُودٍ أَوْ قَوْمَ صَالِحٍ ۚ وَمَا قَوْمُ لُوطٍ مِّنکُم بِبَعِیدٍ﴿٨٩﴾
  وای قوم من دشمنی کردن با من باعث آن نشود که بر شما برسد مانند آنچه بر قوم نوح یا قوم هود یا قوم صالح رسید و در حالیکه قوم لوط زیاد از شما دور نبودند ﴿۸۹

وَاسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ ۚ إِنَّ رَبِّی رَحِیمٌ وَدُودٌ﴿٩٠﴾
و طلب آمرزش کنید از پروردگارتان سپس بسوی او باز گردید قطعاٌ پروردگار من مهربان و دوستدار (مخلوقات) است  ﴿۹۰

قَالُوا یَا شُعَیْبُ مَا نَفْقَهُ کَثِیرًا مِّمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنَرَاکَ فِینَا ضَعِیفًا ۖ وَلَوْلَا رَهْطُکَ لَرَجَمْنَاکَ ۖ وَمَا أَنتَ عَلَیْنَا بِعَزِیزٍ ﴿٩١﴾
 گفتند ای شعیب بسیاری از چیزهایی را که میگویی ما نمی فهمیم وما تو را در بین خودمان ضعیف می بینیم و اگر قوم و قبیله ات نبود حتماٌ تو را سنگسار می کردیم و تو در مقابل ما نیرومند نیستی ﴿۹۱

 قَالَ یَا قَوْمِ أَرَهْطِی أَعَزُّ عَلَیْکُم مِّنَ اللَّـهِ وَاتَّخَذْتُمُوهُ وَرَاءَکُمْ ظِهْرِیًّا ۖ إِنَّ رَبِّی بِمَا تَعْمَلُونَ مُحِیطٌ ﴿٩٢﴾ 
گفت ای قوم آیا قوم وقبیلۀ من پیش شما عزیز تر از خدا هستند ؟ که او را پشت سرتان انداخته اید ؟ البته پروردگارم به آنچه می کنید احاطه دارد ﴿۹۲

 وَیَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَىٰ مَکَانَتِکُمْ إِنِّی عَامِلٌ ۖ سَوْفَ تَعْلَمُونَ مَن یَأْتِیهِ عَذَابٌ یُخْزِیهِ وَمَنْ هُوَ کَاذِبٌ ۖ وَارْتَقِبُوا إِنِّی مَعَکُمْ رَقِیبٌ ﴿٩٣﴾
 و ای قوم هر چه در توان دارید انجام دهید و من هم انجام می دهم و بزودی خواهید دانست برای چه کسی عذاب می آید که خوارش می کند و چه کسی دروغ می گوید و مراقب باشید که من هم با شما مراقب هستم ﴿۹۳

وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّیْنَا شُعَیْبًا وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَأَخَذَتِ الَّذِینَ ظَلَمُوا الصَّیْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِی دِیَارِهِمْ جَاثِمِینَ ﴿٩٤﴾
 و هنگامیکه امر و دستور ما آمد شعیب و کسانی را که با او ایمان آورده بودند با رحمتی ازجانب خود نجات دادیم و کسانی را که ستم کردند خروشی گرفت و صبح کردند در سرزمین خود درحالی که به هلاکت رسیده بودند ﴿۹۴

کَأَن لَّمْ یَغْنَوْا فِیهَا ۗأَلَا بُعْدًا لِّمَدْیَنَ کَمَا بَعِدَتْ ثَمُودُ ﴿٩٥﴾
 تو گویی که در آن زندگی نمی کردند آگاه باشید که قوم مدین نابود شدند همانگونه که قوم ثمود نابود شدند ﴿۹۵

 وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَىٰ بِآیَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِینٍ ﴿٩٦﴾
و قطعاٌ موسی را به آیات خودمان ودلیلی روشن فرستادیم ﴿۹۶

إِلَىٰ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاتَّبَعُوا أَمْرَ فِرْعَوْنَ ۖ وَمَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِیدٍ ﴿٩٧﴾
بسوی فرعون و گروهش پس از دستور فرعون پیروی کردند در حالیکه دستور فرعون هدایتگر نبود ﴿۹۷

یَقْدُمُ قَوْمَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ ۖ وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ﴿٩٨﴾
قومش را در روز قیامت به جلو می برد و  آنها را وارد آتش می کند و چه بد جایگاهی است برای وارد شدن ﴿۹۸

وَأُتْبِعُوا فِی هَـٰذِهِ لَعْنَةً وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ ۚ بِئْسَ الرِّفْدُ الْمَرْفُودُ﴿٩٩﴾
 و بدرقه شدند در این (دنیا)لعنتی را و در روز قیامت بد عطایی است که به آنها اعطاء میشود ﴿۹۹

ذَٰلِکَ مِنْ أَنبَاءِ الْقُرَىٰ نَقُصُّهُ عَلَیْکَ ۖ مِنْهَا قَائِمٌ وَحَصِیدٌ﴿١٠٠﴾
این از اخبار شهر هاست که قصه های آن را بر تو حکایت کردیم بعضی از آنها هنوز پابر جا هستند و برخی دیگر درو شده (از بین رفته اند)﴿۱۰۰

وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَـٰکِن ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ ۖ فَمَا أَغْنَتْ عَنْهُمْ آلِهَتُهُمُ الَّتِی یَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ مِن شَیْءٍ لَّمَّا جَاءَ أَمْرُ رَبِّکَ ۖ وَمَا زَادُوهُمْ غَیْرَ تَتْبِیبٍ ﴿١٠١﴾
 ما به آنها ستم نکردیم ولکن   آنها به خودشان ستم کردند و از آنها خدایانشان همانهایی که غیر از خدا می خواندند, از چیزی بی نیازشان نکرد, وقتی فرمان پروردگارت آمد و بر آنها غیر از نابودی اضافه نکردند ﴿۱۰۱

وَکَذَٰلِکَ أَخْذُ رَبِّکَ إِذَا أَخَذَ الْقُرَىٰ وَهِیَ ظَالِمَةٌ ۚ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِیمٌ شَدِیدٌ ﴿١٠٢﴾
 و بدان سان است گرفتن پروردگارت وقتی که شهرها را گرفت در حالیکه (مردمانش) ستمکار بود البته گرفتن او سخت و دردناک است ﴿۱۰۲

 إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَةً لِّمَنْ خَافَ عَذَابَ الْآخِرَةِ ۚ ذَٰلِکَ یَوْمٌ مَّجْمُوعٌ لَّهُ النَّاسُ وَذَٰلِکَ یَوْمٌ مَّشْهُودٌ ﴿١٠٣﴾
 قطعاٌ درآن نشانه ایست برای کسی که ازعذاب آخرت می ترسد . آن روزیست که مردم برای آن جمع می شوند و آن روز گواهی شده است ﴿۱۰۳

وَمَا نُؤَخِّرُهُ إِلَّا لِأَجَلٍ مَّعْدُودٍ ﴿١٠٤﴾
 و آن روز را به تاخیر نمی اندازیم مگر تا سر رسیدی شمرده شده (تا زمانی معین) ﴿۱۰۴

یَوْمَ یَأْتِ لَا تَکَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ فَمِنْهُمْ شَقِیٌّ وَسَعِیدٌ ﴿١٠٥﴾ 
 روزی که بیاید هیچ نفسی سخن نمی گوید مگر با اجازه ی او و از آنها بدبخت ونیکبخت هستند ﴿۱۰۵

فَأَمَّا الَّذِینَ شَقُوا فَفِی النَّارِ لَهُمْ فِیهَا زَفِیرٌ وَشَهِیقٌ ﴿١٠٦﴾
اما کسانی که تیره بخت شدند در آتش هستند وبرایشان آه کشیدن و گریه کردن است ﴿۱۰۶

خَالِدِینَ فِیهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّکَ ۚ إِنَّ رَبَّکَ فَعَّالٌ لِّمَا یُرِیدُ ﴿١٠٧﴾
 در آن جایگزین هستند تا زمانیکه آسمانها وزمین هست مگر آنچه را پروردگارت بخواهد البته پروردگارت هر چه را بخواهد انجام میدهد ﴿۱۰۷

 وَأَمَّا الَّذِینَ سُعِدُوا فَفِی الْجَنَّةِ خَالِدِینَ فِیهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّکَ ۖ عَطَاءً غَیْرَ مَجْذُوذٍ ﴿١٠٨﴾
و اما کسانی که نیک بخت شدند در باغ هستند جایگزین در آنند مادامیکه آسمانها و زمین هست .مگرآنچه پروردگارت بخواهد بخششی است﴿۱۰۸

فَلَا تَکُ فِی مِرْیَةٍ مِّمَّا یَعْبُدُ هَـٰؤُلَاءِ ۚ مَا یَعْبُدُونَ إِلَّا کَمَا یَعْبُدُ آبَاؤُهُم مِّن قَبْلُ ۚ وَإِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصِیبَهُمْ غَیْرَ مَنقُوصٍ ﴿١٠٩﴾
 پس در شک نباش از آنچه اینها می پرستند پرستش نمی کنند مگر آنگونه که پدرانشان از قبل می پرستیدند و البته که ما بدون کم و کاست به تمامی میدهیم آنچه به ایشان می رسد﴿۱۰۹

وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ فَاخْتُلِفَ فِیهِ ۚ وَلَوْلَا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّکَ لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ ۚ وَإِنَّهُمْ لَفِی شَکٍّ مِّنْهُ مُرِیبٍ ﴿١١٠﴾
و البته به موسی کتاب را دادیم پس در آن اختلاف کردند و اگر نبود کلمه ای که از پیش آمده از جانب پروردگارت حتماً قضاوت میشد میان آنها. و البته  آنها درشکی از آن هستند به شک افتاده ﴿۱۱۰

وَإِنَّ کُلًّا لَّمَّا لَیُوَفِّیَنَّهُمْ رَبُّکَ أَعْمَالَهُمْ ۚ إِنَّهُ بِمَا یَعْمَلُونَ خَبِیرٌ ﴿١١١﴾
 و یقیناٌ وقتی پروردگارت به هر کدام  بدهد تمام اعمالشان را. البته او به آنچه میکنند آگاه است ﴿۱۱۱

فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَن تَابَ مَعَکَ وَلَا تَطْغَوْا ۚ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ﴿١١٢﴾
پس استقامت کن همانطور که به تو دستور داده شد و کسانی که با تو توبه کردند و طغیان نکنید که حتماٌ او به آنچه میکنید بیناست  ﴿۱۱۲

 وَلَا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُم مِّن دُونِ اللَّـهِ مِنْ أَوْلِیَاءَ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ ﴿١١٣﴾
 بسمت کسانی که ستم کردند متمایل نشوید که آتش به شما میرسد. و غیر از خدا برای شما اولیایی نیست .سپس یاری نمی شوید ﴿۱۱۳

وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَیِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِّنَ اللَّیْلِ ۚ إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ ۚ ذَٰلِکَ ذِکْرَىٰ لِلذَّاکِرِینَ ﴿١١٤﴾ 
 و نماز را بپا دارید مقداری از روز و پاره ای از شب البته خوبیها بدیها را می برند آن تذکری است برای تذکر پذیران ﴿۱۱۴

وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللَّـهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ ﴿١١٥﴾
 و صبر کن قطعاٌ خدا پاداش نیکو کاران را ضایع نمی کند ﴿۱۱۵

فَلَوْلَا کَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِکُمْ أُولُو بَقِیَّةٍ یَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِی الْأَرْضِ إِلَّا قَلِیلًا مِّمَّنْ أَنجَیْنَا مِنْهُمْ ۗ وَاتَّبَعَ الَّذِینَ ظَلَمُوا مَا أُتْرِفُوا فِیهِ وَکَانُوا مُجْرِمِینَ﴿١١٦﴾
 پس چرا بازمانده هایی از قرنهای قبل از شما نیستند که پایدار باشند و مردم را از فساد در زمین نهی کنند مگر تعداد ی اندک از کسانی که از آنها که نجاتشان دادیم و ستمگران خوشگذرانی در آن را پیروی کردند و مجرم بودند ﴿۱۱۶

 وَمَا کَانَ رَبُّکَ لِیُهْلِکَ الْقُرَىٰ بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ﴿١١٧﴾
و پروردگارت هیچ شهری را به ستم هلاک نمیکند در حالیکه  اهل آن درستکار باشند﴿۱۱۷

وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً ۖ وَلَا یَزَالُونَ مُخْتَلِفِینَ﴿١١٨﴾
 و اگر پروردگارت می خواست مردم را امت واحد قرار میداد. و همواره در اختلاف هستند ﴿۱۱۸

إِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّکَ ۚ وَلِذَٰلِکَ خَلَقَهُمْ ۗ وَتَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ ﴿١١٩﴾ 
 مگر کسی که پروردگارت رحم کند و برای آن آفریدشان و سخن پروردگارت تمام شد که البته جهنم را از همگی جن و انس پر می کنم ﴿۱۱۹

 وَکُلًّا نَّقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنبَاءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَکَ ۚ وَجَاءَکَ فِی هَـٰذِهِ الْحَقُّ وَمَوْعِظَةٌ وَذِکْرَىٰ لِلْمُؤْمِنِینَ ﴿١٢٠﴾
و تمام قصه هایی را که از اخبار رسولان برای تو میخوانیم برای آنست که دلت را بوسیلۀ آن تثبیت کنیم و برای تو در این (کتاب)حق و اندرز و یاد آوری برای مومنان آمد ﴿۱۲۰

وَقُل لِّلَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ اعْمَلُوا عَلَىٰ مَکَانَتِکُمْ إِنَّا عَامِلُونَ ﴿١٢١﴾ 
 و به کسانی که ایمان نمی آورند بگو هر کاری من توانید بکنید که ما هم کار خود را می کنیم ﴿۱۲۱

وَانتَظِرُوا إِنَّا مُنتَظِرُونَ ﴿١٢٢﴾
 و منتظر باشید که ما هم منتظر هستیم ﴿۱۲۲

وَلِلَّـهِ غَیْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَیْهِ یُرْجَعُ الْأَمْرُ کُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَتَوَکَّلْ عَلَیْهِ ۚ وَمَا رَبُّکَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ﴿١٢٣﴾
و غیب آسمانها و زمین فقط مخصوص خداوند است وتمام کارها بسوی او برمی گردد پس او را عبادت کنید وبر او توکل کنید و پروردگارت از آنچه میکنند غافل نیست ﴿۱۲۳ 


                      الحمد لله  ۱۳۹۰/۵/۱۸      رمضان

بندۀ خدا

۱۲- یوسف

                                                                        سورة یوسف

                                        بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِیمِ

بنام خدای بخشندۀ رحم کننده

الر ۚ تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ الْمُبِینِ ﴿١﴾

الر آن آیات کتاب روشنگر است ﴿۱

إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ ﴿٢﴾
 به یقین ما آن را قرآنی عربی نازل کردیم , شاید شما عقلتان را به کار بگیرید﴿۲

نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ هَـٰذَا الْقُرْآنَ وَإِن کُنتَ مِن قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِینَ ﴿٣﴾
 ما بر تو قصه میگوییم از بهترین قصه ها به دلیل آنکه بسویت این قرآن را نازل کردیم در حالیکه تو قبل از آن از غافلان بودی ﴿۳

إِذْ قَالَ یُوسُفُ لِأَبِیهِ یَا أَبَتِ إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی سَاجِدِینَ ﴿٤﴾
 وقتی یوسف به پدرش گفت ای پدر من خواب دیدم که یازده ستاره و خورشید و ماه را دیدم که مرا سجده می کنند ﴿۴

قَالَ یَا بُنَیَّ لَا تَقْصُصْ رُؤْیَاکَ عَلَىٰ إِخْوَتِکَ فَیَکِیدُوا لَکَ کَیْدًا ۖ إِنَّ الشَّیْطَانَ لِلْإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِینٌ ﴿٥﴾
 گفت: ای فرزندم داستان خوابت را برای برادرانت نگو, که با نیرنگ برایت نقشه می کشند  .البته شیطان برای انسان دشمنی آشکار است ﴿۵

وَکَذَٰلِکَ یَجْتَبِیکَ رَبُّکَ وَیُعَلِّمُکَ مِن تَأْوِیلِ الْأَحَادِیثِ وَیُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَعَلَىٰ آلِ یَعْقُوبَ کَمَا أَتَمَّهَا عَلَىٰ أَبَوَیْکَ مِن قَبْلُ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْحَاقَ ۚ إِنَّ رَبَّکَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ﴿٦﴾
و بدانسان پرودگارت تو را بر می گزیند و از تاًویل سخنها ونعمتش را بر توو بر آل یعقوب تمام میکند همانگونه که آن را از قبل بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام کرد البته پروردگارت دانای حکیم است ﴿۶

 لَّقَدْ کَانَ فِی یُوسُفَ وَإِخْوَتِهِ آیَاتٌ لِّلسَّائِلِینَ ﴿٧﴾
 قطعاٌ در داستان یوسف و برادرانش نشانه هایی برای اهل تحقیق است ﴿۷

إِذْ قَالُوا لَیُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَىٰ أَبِینَا مِنَّا وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ ﴿٨﴾
وقتی (برادران ) گفتند یوسف وبرادرش درنزد پدرمان دوست داشتنی تر از ما هستند در حالیکه ما نیرومند تر هستیم البته که پدرمان در گمراهی آشکار است ﴿۸

اقْتُلُوا یُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضًا یَخْلُ لَکُمْ وَجْهُ أَبِیکُمْ وَتَکُونُوا مِن بَعْدِهِ قَوْمًا صَالِحِینَ﴿٩﴾
یوسف را بکشید یا در سرزمینی دور بیندازیدش تا توجه پدر برای شما بیشتر شود و پس از این کار قومی شایسته شوید (که دیگر گناه نکنید)﴿۹

قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ لَا تَقْتُلُوا یُوسُفَ وَأَلْقُوهُ فِی غَیَابَتِ الْجُبِّ یَلْتَقِطْهُ بَعْضُ السَّیَّارَةِ إِن کُنتُمْ فَاعِلِینَ ﴿١٠﴾
 گوینده ای از میان   آنها گفت یوسف را نکشید و او را درته چاهی بیندازید تا بعضی از کاروانیان او راببینند (و با خود ببرند) اگر میخواهید که کاری انجام دهید ﴿۱۰ 

قَالُوا یَا أَبَانَا مَا لَکَ لَا تَأْمَنَّا عَلَىٰ یُوسُفَ وَإِنَّا لَهُ لَنَاصِحُونَ ﴿١١﴾
گفتند ای پدر تو را چه می شود که ما را بر یوسف امین نمی دانی ؟ ( و به ما اعتماد نداری؟) در حالیکه ما (همواره)او را نصیحت می کنیم ﴿۱۱ 

أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا یَرْتَعْ وَیَلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴿١٢﴾
 فردا او را با ما بفرست که تفریح و بازی کند و ما از او مراقبت می کنیم ﴿۱۲ 

قَالَ إِنِّی لَیَحْزُنُنِی أَن تَذْهَبُوا بِهِ وَأَخَافُ أَن یَأْکُلَهُ الذِّئْبُ وَأَنتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ ﴿١٣﴾
 گفت : که من ناراحتم که او را با خود ببرید و می ترسم که گرگ او را بخورد در حالیکه شما از او غافل هستید ﴿۱۳ 

قَالُوا لَئِنْ أَکَلَهُ الذِّئْبُ وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّا إِذًا لَّخَاسِرُونَ ﴿١٤﴾
 گفتند اگر او را گرگ بخورد در حالیکه ما نیرومند هستیم ما در آن موقع از زیان دیده ها خواهیم بود ﴿۱۴ 

فَلَمَّا ذَهَبُوا بِهِ وَأَجْمَعُوا أَن یَجْعَلُوهُ فِی غَیَابَتِ الْجُبِّ ۚ وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَـٰذَا وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿١٥﴾
 وقتی که او را با خود بردند و جمع شدند که او را در انتهای چاه بیندازند به او وحی کردیم که روزی آنها را به این کارشان آگاه میسازی و آنها این موضوع را درک نمی کنند ﴿۱۵ 

وَجَاءُوا أَبَاهُمْ عِشَاءً یَبْکُونَ ﴿١٦﴾
 و شب هنگام در حالیکه گریه می کردند بسوی پدرشان آمدند﴿۱۶

قَالُوا یَا أَبَانَا إِنَّا ذَهَبْنَا نَسْتَبِقُ وَتَرَکْنَا یُوسُفَ عِندَ مَتَاعِنَا فَأَکَلَهُ الذِّئْبُ ۖ وَمَا أَنتَ بِمُؤْمِنٍ لَّنَا وَلَوْ کُنَّا صَادِقِینَ﴿١٧﴾
  گفتند ای پدر ما رفتیم که مسابقه بدهیم و یوسف را کنار اسباب و اثاثیه ی خود گذاشتیم و گرگ  او را خورد و تو حرف ما را باور نمی کنی و اگر چه ما راست بگوییم ﴿۱۷

وَجَاءُوا عَلَىٰ قَمِیصِهِ بِدَمٍ کَذِبٍ ۚ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنفُسُکُمْ أَمْرًا ۖ فَصَبْرٌ جَمِیلٌ ۖ وَاللَّـهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَىٰ مَا تَصِفُونَ﴿١٨﴾
 و پیراهنش را که با خونی دروغین آغشته بود (پیش پدر) آوردند. گفت بلکه نفس شما این کار غلط را برایتان زیبا (موجه) میسازد . پس صبری با شکوه و کمک از خدا خواسته شده, بر آنچه که شما تو صیف می کنید﴿۱۸

وَجَاءَتْ سَیَّارَةٌ فَأَرْسَلُوا وَارِدَهُمْ فَأَدْلَىٰ دَلْوَهُ ۖ قَالَ یَا بُشْرَىٰ هَـٰذَا غُلَامٌ ۚ وَأَسَرُّوهُ بِضَاعَةً ۚ وَاللَّـهُ عَلِیمٌ بِمَا یَعْمَلُونَ ﴿١٩﴾
 و کاروانی (به مکان چاه) آمد و مسئول آب را فرستادند (که آب بیاورد) وقتی سطل خود را بالا کشید  گفت : مژده مژده اینجا یک پسر است و او را بعنوان سرمایه پنهانش کردند و خدا به آنچه می کنند داناست ﴿۱۹

وَشَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَةٍ وَکَانُوا فِیهِ مِنَ الزَّاهِدِینَ ﴿٢٠﴾
 و او را به درهم هایی قابل شمارش (کم) به بهایی اندک فروختند و درآن (فروش یوسف)  بسیار قناعت کردند (خیلی ارزان فروختند) ﴿۲۰

وَقَالَ الَّذِی اشْتَرَاهُ مِن مِّصْرَ لِامْرَأَتِهِ أَکْرِمِی مَثْوَاهُ عَسَىٰ أَن یَنفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا ۚ وَکَذَٰلِکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْضِ وَلِنُعَلِّمَهُ مِن تَأْوِیلِ الْأَحَادِیثِ ۚ وَاللَّـهُ غَالِبٌ عَلَىٰ أَمْرِهِ وَلَـٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ﴿٢١﴾
و کسی که از مصر او را خریداری کرد به همسرش گفت جایگاه او را گرامی بدار شاید برایمان سود داشته باشد یا او را به فرزندی بگیریم و آنگونه برای یوسف در زمین قدرت دادیم و برای اینکه از تاٌویل چیزهایی که واقع میشوند (انجام میگیرند) به او یاد دهیم و خدا به کارش مسلط است ولیکن بیشتر مردم نمیدانند ﴿۲۱

وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَیْنَاهُ حُکْمًا وَعِلْمًا ۚ وَکَذَٰلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ﴿٢٢﴾
 ووقتی بالغ و نیرومند شد به او حکم و علم دادیم و بدانسان به نیکو کاران پاداش می دهیم ﴿۲۲

وَرَاوَدَتْهُ الَّتِی هُوَ فِی بَیْتِهَا عَن نَّفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الْأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَیْتَ لَکَ ۚ قَالَ مَعَاذَ اللَّـهِ ۖ إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوَایَ ۖ إِنَّهُ لَا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ ﴿٢٣﴾
 و از جان او (یوسف) کام خواست زنی که او (یوسف)  در خانه اش بود و آن زن درها را بست و گفت بشتاب من در اختیار تو هستم (یوسف) گفت : بر خدا پناه می برم البته جایگاه پروردگارم نیکوتر است از چیزی که من را به آن دعوت میکنی قطعآ ستمگران رستگار نخواهند شد ﴿۲۳

وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ ۖ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَن رَّأَىٰ بُرْهَانَ رَبِّهِ ۚ کَذَٰلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ ۚ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ ﴿٢٤﴾
و آن زن کوشش میکرد به او دست یابد و اگر (یوسف) دلیل پروردگارش را نمیدید او هم می کوشید که به آن زن دست یابد آنگونه شد تا از او بدی و فحشا را بگردانیم که او از بنده های خالص شده ی ما بود ﴿۲۴

وَاسْتَبَقَا الْبَابَ وَقَدَّتْ قَمِیصَهُ مِن دُبُرٍ وَأَلْفَیَا سَیِّدَهَا لَدَى الْبَابِ ۚ قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِکَ سُوءًا إِلَّا أَن یُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴿٢٥﴾ 
و هردو بسمت در با سرعت میدویدند (یوسف فرار میکرد و آن زن می خواست او را بگیرد )و پیراهن او (یوسف) از پشت پاره شد و شو هر آن زن را جلوی در یافتند . ان زن گفت سزای کسی که برای خانواده ی تو بدی بخواهد چیست ؟ مگر آنکه به زندان رود یا عذابی دردناک (را تحمل کند)﴿۲۵

قَالَ هِیَ رَاوَدَتْنِی عَن نَّفْسِی ۚ وَشَهِدَ شَاهِدٌ مِّنْ أَهْلِهَا إِن کَانَ قَمِیصُهُ قُدَّ مِن قُبُلٍ فَصَدَقَتْ وَهُوَ مِنَ الْکَاذِبِینَ ﴿٢٦﴾
 (یوسف) گفت : آن زن از من کام خواست و گواهی داد گواهی دهنده ای از خانوادۀ آن زن اگر پیراهن یوسف از سمت جلو پاره شده باشد آن زن راست میگوید و او (یوسف) دروغ میگوید ﴿۲۶

وَإِن کَانَ قَمِیصُهُ قُدَّ مِن دُبُرٍ فَکَذَبَتْ وَهُوَ مِنَ الصَّادِقِینَ ﴿٢٧﴾
 و اگر پیراهنش (پیراهن یوسف)از پشت پاره شده باشد پس آن زن دروغ میگوید و او (یوسف) از راستگویان است ﴿۲۷

 فَلَمَّا رَأَىٰ قَمِیصَهُ قُدَّ مِن دُبُرٍ قَالَ إِنَّهُ مِن کَیْدِکُنَّ ۖ إِنَّ کَیْدَکُنَّ عَظِیمٌ ﴿٢٨﴾
 و وقتی که دیدند پیراهن او (یوسف)از پشت پاره شده گفت البته آن از حیله گری شما زنان است که حیله شما زنها بزرگ است ﴿۲۸

یُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَـٰذَا ۚ وَاسْتَغْفِرِی لِذَنبِکِ ۖ إِنَّکِ کُنتِ مِنَ الْخَاطِئِینَ ﴿٢٩﴾
یوسف از این (موضوع ) بگذر و ای زن برای گناهت طلب آمرزش کن که جزو خطا کاران بوده ای ﴿۲۹

 وَقَالَ نِسْوَةٌ فِی الْمَدِینَةِ امْرَأَتُ الْعَزِیزِ تُرَاوِدُ فَتَاهَا عَن نَّفْسِهِ ۖ قَدْ شَغَفَهَا حُبًّا ۖ إِنَّا لَنَرَاهَا فِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ ﴿٣٠﴾
و زنها در مصر گفتند همسر عزیز از جان جوانش کام خواهی کرده است البته که (یوسف) او را شیفته و دوستدار خود ساخته است و البته که ما آن زن را درگمراهی آشکار می بینیم ﴿۳۰

فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَکْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَیْهِنَّ وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّکَأً وَآتَتْ کُلَّ وَاحِدَةٍ مِّنْهُنَّ سِکِّینًا وَقَالَتِ اخْرُجْ عَلَیْهِنَّ ۖ فَلَمَّا رَأَیْنَهُ أَکْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلَّـهِ مَا هَـٰذَا بَشَرًا إِنْ هَـٰذَا إِلَّا مَلَکٌ کَرِیمٌ ﴿٣١﴾

وقتی که ( زن عزیز ) حیلۀ آن زنها را شنید, فرستاده برای آنها فرستاد و برای آنها متکا آماده کرد (که راحت باشند) و به دست هر یک از آنها چاقویی داد و (به یوسف) گفت بر آنها بیرون بیا ( تا تو را ببینند ) و وقتی او را دیدند بزرگ شمردندش و دستهای خود را قطع کردند و گفتند مباد بر خدا این بشر نیست این غیر از فرشته ای بزرگوار نیست ﴿۳۱ .{حکم دزد و سارق درسورۀ یوسف داده میشود  همانگونه که در قرآن مکتوب است خدا جهت گرفتن وضو و شستن دستها به مومنان میگوید دستان خود را تا آرنج بشوئید چگونه ممکن است برای قطع دست دزد نگوید که دست دزد را از کجا باید قطع کرد و این مطلب به وضوح بیانگر آنست که قطع دست دزد مورد نظر خداوند نبوده و خداوند هرگز در قرآن نگفته دست دزد را از کجا باید قطع کرد اما دیدگاه و تفکرات مذاهب غیر از آنست که در قرآن آمده در سوره یوسف آیه ۳۱
پس چون [همسر عزیز] از مکرشان اطلاع یافت نزد آنان [کسى] فرستاد و محفلى برایشان آماده ساخت و به هر یک از آنان [میوه و] کاردى داد و [به یوسف] گفت بر آنان درآى پس چون [زنان] او را دیدند وى را بس شگرف یافتند و [از شدت هیجان] دستهاى خود را قطع کردند و گفتند منزه است‏خدا این بشر نیست این جز فرشته‏اى بزرگوار نیست ۳۱

می فرماید زنان مصر در حالی که در دست هر کدام از آنها چاقویی بود با دیدن یوسف دست خود را قطع نمودند قرآن دقیقآ کلمه 

می فرماید زنان مصر در حالی که در دست هر کدام از آنها چاقویی بود با دیدن یوسف دست خود را قطع نمودند قرآن دقیقآ کلمه قطع را در این آیه بکار میبرد فقطعن ایدیهن سوال اینجاست که زنان مصر چگونه دست خود را قطع نموده اند و یا بریده اند اگر این بریدن فیزیکی است آیا این زنان بخشی از دست خود را از بدنشان جدا نمودند یا نه ؟ و اگر اینگونه است دستشان را از کجا بریدند؟ و یا در آیه دیگر در همین سوره یوسف آیه ۵۰/۱۲ وَقَالَ الْمَلِکُ ائْتُونِی بِهِ فَلَمَّا جَاءهُ الرَّسُولُ قَالَ ارْجِعْ إِلَى رَبِّکَ فَاسْأَلْهُ مَا بَالُ النِّسْوَةِ اللاَّتِی قَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ إِنَّ رَبِّی بِکَیْدِهِنَّ عَلِیمٌ [یوسف :۵۰] پادشاه گفت: «او را نزد من آورید!» ولى هنگامى که فرستاده او نزد وى ( یوسف) آمد گفت: به سوى صاحبت بازگرد، و از او بپرس ماجراى زنانى که دستهاى خود را قطع کردند چه بود؟ که خداى من به نیرنگ آنها آگاه است.» (۵۰)


یوسف نیز به فرستاده پادشاه دقیقاً 


یوسف نیز به فرستاده پادشاه دقیقاً میگوید چه بر سر آن زنان آمد که دست خود را قطع نمودند هر انسان عاقلی حتی کسانی که پیروی مذاهب مختلف در دین اسلام هستند اگر از آنها پرسیده شوند آیا این زنان دست خود را قطع کردند مثلآ دست خود را از انگشت یا از مچ یا از آرنج یا از کتف بریده اند بطوریکه دست آنها از بدنشان جدا شده باشد آنها جواب میدهند که نه اینگونه نبوده اما اگر واژه قطع به معنی بریدن و جدا کردن دست از بدن میباشد چگونه است که در اینجا پیروان مذاهب باور به جدا کردن و قطع دست زنان در سوره یوسف ندارند حال اگر ما بخواهیم با توجه به آیات قرآن کلمه ی قطع دست را بر دزد حکم کنیم بر اساس قرآن باید بگوییم که باید دست دزد را همانگونه که زنان مصر با دیدن یوسف دستشان را قطع کردند قطع کرد زیرا  قرآن به ما نمی گوید که دست دزد از کجا باید قطع شود .
حکم سارق چیست ؟ آیا حکم سارق در قرآن هست؟بله حکم خدا بازداشت سارق و بازداشتن از سرقت است در قرآنبا توجه به آیات پنجاه و هشتم تا آیه هشتادو یکم سوره یوسف که قسمتی از داستان یوسف وبرادرانش را بازگو میکند میخوانیم که برادران یوسف وقتی برای گرفتن آذوقه به مصر نزد یوسف می آیند او را نمی شناسند اما یوسف آنها را می شناسد و آذوقه هایشان را بطور کامل بهّ آنها می دهد و از آنها می خواهد که دفعه ی بعد که برای گرفتن آذوقه به مصر می آیند برادر دیگر خود را که بسیار عزیز پدر و البته عزیز یوسف است را همراه خود بیاورند و آنها با مجادله ای که با پدرشان یعقوب می کننداو را که یکی از پیامبران خداست متقاعد می کنند که برادر شان را که یوسف از آنها خواسته همراه با خود ببرند اما اتفاقی که برایشان رخ میدهد بسیار عجیب است و جواب کیفر سارق است در قرآن سربازان یوسف هنگام بستن بارها پیمانه پادشاهی را که با آن آذوقه را  تقسیم می کردند در بار برادرش می گذارند و رو به برادران آمده فریاد میزنند که ای اهل کاروان شما سارق هستید آنها که غافلگیر شده اند میگویند ما برای فساد نیامده ایم  سربازان می گویند کیفر دزد چیست اگر معلوم شود شما دروغ گفته باشید برادران که از تعالیم پدرشان یعقوب آموخته اند می گویند کیفر کسی که دزدی کرده باشد و پیمانه دزدیده شده در بارش پیدا شود او دزد است و کیفرش خودش است که بازداشت میشود با توجه به اینکه یعقوب و یوسف هر دو از انبیاء الهی هستند و هردو حکم و قانون خدا را میدانند و آن را اجرا میکنند یوسف هم قبول می کند و شروع به جستجو می کند اول از بار برادران جستجو را شروع کرده و سپس پیمانه را از بار برادرش بیرون می آورد و او را بازداشت میکند اما به او می گوید که نگران نباش من برادر تو یوسف هستم ولی به برادران چیزی نمی گوید ظرافت این داستان که با دقت در آن به دست می آید دراین است که یوسف و پدرش پیامبر هستند و برادران حکم سارق را از پدرشان یعقوب آموخته اند و یوسف هم حکم آنها را قبول میکند و می پذیرد که سارق باید بازداشت شود با توجه به اینکه در میان پیامبران فرقی نیست و آنها حکم خدا را می گویند وقوانین خدا که بنام سنت خدا در قرآن آمده لایتغیر هستند نتیجه میگیریم که حکم سارق بازداشت و بازداشتن از سرقت استبرای برسی بیشتر بریدن فیزیکی دست دزد حکم خدا نیست اینجا کلیک کنید }

قَالَتْ فَذَٰلِکُنَّ الَّذِی لُمْتُنَّنِی فِیهِ ۖ وَلَقَدْ رَاوَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ ۖ وَلَئِن لَّمْ یَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَیُسْجَنَنَّ وَلَیَکُونًا مِّنَ الصَّاغِرِینَ ﴿٣٢﴾
 آن زن گفت این همان کسی است که شما من را در بارۀ او ملامت میکنید و بطور حتم من از جان او کام خواستم و او خودش را نگه داشت و اگر کاری را که از او می خواهم انجام ندهد زندانی می شود و خوار و ذلیل می گردد ﴿۳۲

قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ ۖوَإِلَّا تَصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَأَکُن مِّنَ الْجَاهِلِینَ ﴿٣٣﴾
 (یوسف ) گفت :پروردگارمن! زندان برایم دوست داشتنی تر از آن چیزی است که آن زنها من را به آن دعوت می کنند و اگر نقشۀ آنها را از من رفع نکنی بسوی   آنها میل میکنم و از نادانها می شوم ﴿۳۳

فَاسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ کَیْدَهُنَّ ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ﴿٣٤﴾ 
 سپس پروردگارش جوابش را داد و حیلۀ آن زنها را از او رفع کرد قطعاً او شنوای داناست﴿۳۴

ثُمَّ بَدَا لَهُم مِّن بَعْدِ مَا رَأَوُا الْآیَاتِ لَیَسْجُنُنَّهُ حَتَّىٰ حِینٍ﴿٣٥﴾ 

 سپس وقتی نشانه ها (ی پاکی یوسف) را دیدند با نا پختگی رای دادند که مدت زمانی اورا زندانیش کنند ﴿۳۵

 وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَیَانِ ۖ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّی أَرَانِی أَعْصِرُ خَمْرًا ۖ وَقَالَ الْآخَرُ إِنِّی أَرَانِی أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِی خُبْزًا تَأْکُلُ الطَّیْرُ مِنْهُ ۖ نَبِّئْنَا بِتَأْوِیلِهِ ۖ إِنَّا نَرَاکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ ﴿٣٦﴾
و با او دو نفر جوان وارد زندان شدند یکی از آن دو گفت : که من خواب دیدم مستی آور(شراب و چیزهایی که انسان را مست میکنند) می فشارم و دیگری گفت من خواب دیدم که بر بالای سرم نان حمل می کنم و پرنده ها از آن میخورند ما را از تاویل آن آگاه ساز که ما تو را از نیکو کاران میدانیم ﴿۳۶

قَالَ لَا یَأْتِیکُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلَّا نَبَّأْتُکُمَا بِتَأْوِیلِهِ قَبْلَ أَن یَأْتِیَکُمَا ۚ ذَٰلِکُمَا مِمَّا عَلَّمَنِی رَبِّی ۚ إِنِّی تَرَکْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لَّا یُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ کَافِرُونَ ﴿٣٧﴾
 ( یوسف ) گفت : قبل از اینکه طعامی برای خوردن بیاورند و از آن بخورید شما را از تاویل آن آگاه می کنم و آن به دلیل دانشی است که پروردگارم به من آموخته است . من آیین قومی را رها کرده ام که به خدا باور نداشتند و آنها آخرت را انکار می کردند﴿۳۷

وَاتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبَائِی إِبْرَاهِیمَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ ۚ مَا کَانَ لَنَا أَن نُّشْرِکَ بِاللَّـهِ مِن شَیْءٍ ۚ ذَٰلِکَ مِن فَضْلِ اللَّـهِ عَلَیْنَا وَعَلَى النَّاسِ وَلَـٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَشْکُرُونَ ﴿٣٨﴾
 و آیین پدرانم ابراهیم و اسحاق و یعقوب را پیروی کردم شایستۀ ما نیست که چیزی را شریک خدا گردانیم آن از لطف و نعمت خدا بر ما و بر مردم است و لیکن بیشتر مردم شکر گذار( این رمز رهایی بخش) نیستند﴿۳۸

یَا صَاحِبَیِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللَّـهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴿٣٩﴾
 ای دو یار زندانی من آیا ارباب های متفرق بهتر هستند یا خداوند تنها و نیرومند ؟ ﴿۳۹

مَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِهِ إِلَّا أَسْمَاءً سَمَّیْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُکُم مَّا أَنزَلَ اللَّـهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ ۚ إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّـهِ ۚ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ ۚ ذَٰلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَـٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ﴿٤٠﴾
آنچه را غیر از خدا پرستش می کنید چیزی نیستند مگر اسمهایی که خودتان آنها را اسم گذاری کرده اید شما و پدرانتان خدا هیچ قدرت و نیرویی برای آنها نازل نکرده هیچ حکمی نیست مگر برای خداست (و کسی غیر از خدا نمی تواند حکم الهی را بدهد), دستور داد کسی را غیر از او نپرستید آنست آن دین استوار و محکم و لیکن بیشتر مردم آن را نمیدانند ﴿۴۰

یَا صَاحِبَیِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُکُمَا فَیَسْقِی رَبَّهُ خَمْرًا ۖ وَأَمَّا الْآخَرُ فَیُصْلَبُ فَتَأْکُلُ الطَّیْرُ مِن رَّأْسِهِ ۚ قُضِیَ الْأَمْرُ الَّذِی فِیهِ تَسْتَفْتِیَانِ ﴿٤١﴾
 ای دو یار زندانی من اما یکی از شما ساقی شراب اربابش می شود و اما دیگری مصلوب میشود (نوعی دار زدن که فرد را به صلیب می کشند ) وپرنده ها از سر او می خورند این کار گذرانده شده است آنچه را در بارۀ آن از من پرسش کردید ﴿۴۱

 وَقَالَ لِلَّذِی ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِّنْهُمَا اذْکُرْنِی عِندَ رَبِّکَ فَأَنسَاهُ الشَّیْطَانُ ذِکْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِی السِّجْنِ بِضْعَ سِنِینَ ﴿٤٢﴾
و (یوسف) به کسی که گمان میکرد از آن دو نفراو نجات پیدا میکند گفت : در پیش اربابت من را به یاد آور و شیطان از او یاد پروردگارش را فراموشش ساخت پس چندین سال در زندان ماند ﴿۴۲

وَقَالَ الْمَلِکُ إِنِّی أَرَىٰ سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ یَأْکُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعَ سُنبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ یَابِسَاتٍ ۖیَا أَیُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِی فِی رُؤْیَایَ إِن کُنتُمْ لِلرُّؤْیَا تَعْبُرُونَ ﴿٤٣﴾
 و پادشاه گفت که من در(خواب ) هفت گاو ماده چاق را دیدم که هفت گاو مادۀ لاغر آنها را میخورند و هفت خوشه که سبز بودند و (هفت خوشۀ) دیگر را خشک دیدم ای دانایان به من جواب دهید تعبیر خواب من چیست اگر شما تعبیر کننده گان خواب هستید ﴿۴۳

قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ ۖ وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِیلِ الْأَحْلَامِ بِعَالِمِینَ ﴿٤٤﴾
 گفتند اینها خوابهای  آشفته است و ما نمیدانیم که تاویل خوابها چیست ﴿۴۴

وَقَالَ الَّذِی نَجَا مِنْهُمَا وَادَّکَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ أَنَا أُنَبِّئُکُم بِتَأْوِیلِهِ فَأَرْسِلُونِ ﴿٤٥﴾
و یکی از آن دو نفر که (از زندان) نجات یافته بود وبعد از مدتها یادش آمد گفت : من شما را به تاٌویل آن آگاه میکنم مرا (بسمت زندان) بفرستید ﴿۴۵

یُوسُفُ أَیُّهَا الصِّدِّیقُ أَفْتِنَا فِی سَبْعِ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ یَأْکُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعِ سُنبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ یَابِسَاتٍ لَّعَلِّی أَرْجِعُ إِلَى النَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَعْلَمُونَ ﴿٤٦﴾
 یوسف ای راستگو به ما فتوا بده تعبیر آنکه هفت گاو ماده چاق را که آنها را هفت گاو ماده لاغر میخورند  و هفت خوشۀ سبز و دیگرخشکیده ها باشد که من بطرف مردم برگردم و باشد که آنها بدانند ﴿۴۶

 قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِینَ دَأَبًا فَمَا حَصَدتُّمْ فَذَرُوهُ فِی سُنبُلِهِ إِلَّا قَلِیلًا مِّمَّا تَأْکُلُونَ ﴿٤٧﴾
گفت هفت سال پی در پی زراعت کنید و آنچه را درو می کنید بگذارید تا در خوشه بماند مگر مقدار کمی از آن را که می خورید (بقیه را پس انداز کنید) ﴿۴۷

ثُمَّ یَأْتِی مِن بَعْدِ ذَٰلِکَ سَبْعٌ شِدَادٌ یَأْکُلْنَ مَا قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلَّا قَلِیلًا مِّمَّا تُحْصِنُونَ ﴿٤٨﴾
 سپس بعد از آن هفت سال سخت می آید که از آنچه برای آن(سالها) ذخیره کرده اید می خورند به جز اندکی از آنچه نگه می دارید ﴿۴۸

ثُمَّ یَأْتِی مِن بَعْدِ ذَٰلِکَ عَامٌ فِیهِ یُغَاثُ النَّاسُ وَفِیهِ یَعْصِرُونَ ﴿٤٩﴾ 
سپس بعد از آن سالی می آید که مردم به تنگنا می افتند و باید به مردم کمک شود  ﴿۴۹

 وَقَالَ الْمَلِکُ ائْتُونِی بِهِ ۖ فَلَمَّا جَاءَهُ الرَّسُولُ قَالَ ارْجِعْ إِلَىٰ رَبِّکَ فَاسْأَلْهُ مَا بَالُ النِّسْوَةِ اللَّاتِی قَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ ۚإِنَّ رَبِّی بِکَیْدِهِنَّ عَلِیمٌ ﴿٥٠﴾
و پادشاه گفت او را پیش من بیاورید و وقتی که فرستادۀ پادشاه پیش او آمد (یوسف) گفت بسوی اربابت برگرد و از او سئوال کن چه چیز باعث شد آن زنها دستهای خود را قطع کردند البته پروردگارم به نقشۀ آنها آگاه است  ﴿۵۰

قَالَ مَا خَطْبُکُنَّ إِذْ رَاوَدتُّنَّ یُوسُفَ عَن نَّفْسِهِ ۚ قُلْنَ حَاشَ لِلَّـهِ مَا عَلِمْنَا عَلَیْهِ مِن سُوءٍ ۚ قَالَتِ امْرَأَتُ الْعَزِیزِ الْآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ أَنَا رَاوَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِینَ ﴿٥١﴾
(پادشاه ) گفت : چه اتفاقی افتاد وقتی که از یوسف کام خواستید ؟ (زنها) گفتند : مباد بر خدا ما از او بدیی را ندانستیم و زن عزیز گفت : اینک حقیقت معلوم شد من بودم که از جان او کام خواستم و حقیقتاً او بود که راست می گفت  ﴿۵۱

ذَٰلِکَ لِیَعْلَمَ أَنِّی لَمْ أَخُنْهُ بِالْغَیْبِ وَأَنَّ اللَّـهَ لَا یَهْدِی کَیْدَ الْخَائِنِینَ ﴿٥٢﴾
 بدلیل آن (این کار را کردم که پادشاه) بداند که پنهانی به او خیانت نکردم و البته که خدا نقشۀ خائنین را هدایت نمی کند ﴿۵۲

 وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی ۚ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّی ۚ إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَّحِیمٌ ﴿٥٣﴾
 و نفس خود را تبرئه نمی کنم که البته نفس حتماً به بدی دستور میدهد مگر آنچه را پروردگارم رحمت کند که پروردگار من آمرزندۀ رحم کننده است ﴿۵۳

وَقَالَ الْمَلِکُ ائْتُونِی بِهِ أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسِی ۖفَلَمَّا کَلَّمَهُ قَالَ إِنَّکَ الْیَوْمَ لَدَیْنَا مَکِینٌ أَمِینٌ ﴿٥٤﴾
 و پادشاه گفت او را پیش من بیاورید که برای خودم خالصش کنم و وقتی با او حرف زد گفت : امروزتو پیش ما امین و صاحب قدرت هستی  ﴿۵۴

قَالَ اجْعَلْنِی عَلَىٰ خَزَائِنِ الْأَرْضِ ۖ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ ﴿٥٥﴾
 گفت من را مسئول انبارهای سرزمین خود قرار بده که من نگهبان دانایی هستم  ﴿۵۵ 

وَکَذَٰلِکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْضِ یَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَیْثُ یَشَاءُ ۚ نُصِیبُ بِرَحْمَتِنَا مَن نَّشَاءُ ۖ وَلَا نُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ ﴿٥٦﴾ 
و بدانگونه در زمین به یوسف قدرت دادیم تا در آن هر کجا که بخواهد مسکن گزیند رحمت خود را به هر کس بخواهیم می رسانیم و پاداش نیکو کاران را ضایع نمی کنیم  ﴿۵۶

 وَلَأَجْرُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ لِّلَّذِینَ آمَنُوا وَکَانُوا یَتَّقُونَ ﴿٥٧﴾
 و البته پاداش آخرت برای کسانی که ایمان آورده اند بهتر است کسانی که حدود خدا را رعایت میکنند  ﴿۵۷

وَجَاءَ إِخْوَةُ یُوسُفَ فَدَخَلُوا عَلَیْهِ فَعَرَفَهُمْ وَهُمْ لَهُ مُنکِرُونَ ﴿٥٨﴾
و برادران یوسف پیش او آمدند و داخل شدند و (یوسف )آنها را شناخت اما  آنها او را نشناختند  ﴿۵۸

 وَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمْ قَالَ ائْتُونِی بِأَخٍ لَّکُم مِّنْ أَبِیکُمْ ۚ أَلَا تَرَوْنَ أَنِّی أُوفِی الْکَیْلَ وَأَنَا خَیْرُ الْمُنزِلِینَ ﴿٥٩﴾
 و وقتی کا لاهایشان را برایشان فراهم کرد گفت : برادرتان را که پیش پدرتان است را پیش من بیاورید آیا نمی بینید که من ظرف پیمانه (آذوقه) را  کاملاً پر به شما دادم ؟ و آنکه من بهترین میز بان (برای شما) بودم ؟ ﴿۵۹

فَإِن لَّمْ تَأْتُونِی بِهِ فَلَا کَیْلَ لَکُمْ عِندِی وَلَا تَقْرَبُونِ ﴿٦٠﴾
و اگر او را نیاورید دیگر سهمیه ای از پیمانه (آذوقه) ندارید و نزدیک من نیایید﴿۶۰

 قَالُوا سَنُرَاوِدُ عَنْهُ أَبَاهُ وَإِنَّا لَفَاعِلُونَ ﴿٦١﴾ 
گفتند بزودی او را از پدرش درخواست می کنیم و ما حتماً او را از پدرش در خواست می کنیم و ما حتماً این کار را انجام میدهیم ﴿۶۱

وَقَالَ لِفِتْیَانِهِ اجْعَلُوا بِضَاعَتَهُمْ فِی رِحَالِهِمْ لَعَلَّهُمْ یَعْرِفُونَهَا إِذَا انقَلَبُوا إِلَىٰ أَهْلِهِمْ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ ﴿٦٢﴾
 و (یوسف )به جوانانش گفت تمام پولهایشان را در میان بارهایشان بگذارید شاید وقتی که پیش خانواده هایشان رفتند آنها را بشناسند شاید دوباره برگردند ﴿۶۲

 فَلَمَّا رَجَعُوا إِلَىٰ أَبِیهِمْ قَالُوا یَا أَبَانَا مُنِعَ مِنَّا الْکَیْلُ فَأَرْسِلْ مَعَنَا أَخَانَا نَکْتَلْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ﴿٦٣﴾
 و وقتی پیش پدرشان برگشتند گفتند ای پدر دیگر به ما آذوقه نمی دهند پس برادرمان را با ما بفرست تا آذوقه بگیریم و البته ما از او محافظت می کنیم ﴿۶۳ 

قَالَ هَلْ آمَنُکُمْ عَلَیْهِ إِلَّا کَمَا أَمِنتُکُمْ عَلَىٰ أَخِیهِ مِن قَبْلُ ۖفَاللَّـهُ خَیْرٌ حَافِظًا ۖ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ ﴿٦٤﴾
(پدرشان) گفت : آیا  شما را نسبت به او امین شمارم همان طوری که از قبل نسبت به برادرش به شما اطمینان کردم و خدا بهترین نگهبان است و او رحمت کننده ترین رحم کننده هاست ﴿۶۴

 وَلَمَّا فَتَحُوا مَتَاعَهُمْ وَجَدُوا بِضَاعَتَهُمْ رُدَّتْ إِلَیْهِمْ ۖ قَالُوا یَا أَبَانَا مَا نَبْغِی ۖ هَـٰذِهِ بِضَاعَتُنَا رُدَّتْ إِلَیْنَا ۖ وَنَمِیرُ أَهْلَنَا وَنَحْفَظُ أَخَانَا وَنَزْدَادُ کَیْلَ بَعِیرٍ ۖذَٰلِکَ کَیْلٌ یَسِیرٌ ﴿٦٥﴾
و وقتی بارهایشان را باز کردند پولهایشان را یافتند که به آنها برگردانده شده بود  گفتند : ای پدر ما دیگر چه چیزی می خواهیم ؟ این هم پولهای ما که به ما برگردانده شده . خانواده هایمان را فراوان (غذا) می دهیم و از برادرمان محافظت می کنیم و پیمانۀ آذوقه هایمان را بر بار کاروان اضافه می کنیم آنست (راه بدست آوردن) آذوقۀ آسان ﴿۶۵

قَالَ لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَکُمْ حَتَّىٰ تُؤْتُونِ مَوْثِقًا مِّنَ اللَّـهِ لَتَأْتُنَّنِی بِهِ إِلَّا أَن یُحَاطَ بِکُمْ ۖ فَلَمَّا آتَوْهُ مَوْثِقَهُمْ قَالَ اللَّـهُ عَلَىٰ مَا نَقُولُ وَکِیلٌ ﴿٦٦﴾
 گفت هرگز او را با شما نمی فرستم تا وقتی یک تضمین محکمی از جانب خدا به من بدهید مگر آنکه برای آن از شما حفاظت کند و وقتی به او تضمین دادند گفت : خدا بر آنچه می گوییم وکیل است ﴿۶۶

وَقَالَ یَا بَنِیَّ لَا تَدْخُلُوا مِن بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُّتَفَرِّقَةٍ ۖ وَمَا أُغْنِی عَنکُم مِّنَ اللَّـهِ مِن شَیْءٍ ۖ إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّـهِ ۖ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ ۖ وَعَلَیْهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ ﴿٦٧﴾
 و گفت : ای فرزندان من از یک درب وارد نشوید و از دربهای مختلف وارد شوید و اگر چه (این کار )چیزی را برای شما از جانب خدا بی نیاز نمی کند هیچ حکمی نیست مگر آنکه از جانب خدا باشد بر او توکل کردم و بر او باید توکل کنند توکل کننده گان ﴿۶۷

وَلَمَّا دَخَلُوا مِنْ حَیْثُ أَمَرَهُمْ أَبُوهُم مَّا کَانَ یُغْنِی عَنْهُم مِّنَ اللَّـهِ مِن شَیْءٍ إِلَّا حَاجَةً فِی نَفْسِ یَعْقُوبَ قَضَاهَا ۚ وَإِنَّهُ لَذُو عِلْمٍ لِّمَا عَلَّمْنَاهُ وَلَـٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ﴿٦٨﴾
و وقتی داخل (شهر) شدند از جاییکه پدرشان به آنها دستور داده بود هیچ  چیز از آنها را از خدا بی نیاز نکرد مگر درخواستی در نفس یعقوب که آن را گذراند  و البته او از دانایان بود به جهت علمی که به او آموخته بودیم و لیکن بیشتر مردم نمی دانند ﴿۶۸

 وَلَمَّا دَخَلُوا عَلَىٰ یُوسُفَ آوَىٰ إِلَیْهِ أَخَاهُ ۖ قَالَ إِنِّی أَنَا أَخُوکَ فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿٦٩﴾
و وقتی پیش یوسف  آمدند و داخل شدند برادرش را در کنار خود جای داد و گفت : بدان که من برادر تو هستم پس برای کارهایی که آنها می کنند ناراحت نباش ﴿۶۹ 

فَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَایَةَ فِی رَحْلِ أَخِیهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسَارِقُونَ ﴿٧٠﴾
سپس وقتی کالاهایشان را برایشان مهیا کرد جام نوشیدنی را در بار برادرش گذاشت پس از آن صدایی با صدای بلند گفت ای کاروانیان شما دزد هستید ﴿۷۰

قَالُوا وَأَقْبَلُوا عَلَیْهِم مَّاذَا تَفْقِدُونَ ﴿٧١﴾
 گفتند و بسمت آنها پیش آمدند چه چیزی را گم کرده اید ؟ ﴿۷۱

قَالُوا نَفْقِدُ صُوَاعَ الْمَلِکِ وَلِمَن جَاءَ بِهِ حِمْلُ بَعِیرٍ وَأَنَا بِهِ زَعِیمٌ ﴿٧٢﴾
گفتند جام جام پادشاه را گم کرده ایم و ضمانت می کنیم هر کس آن را بیاورد یک بار کاروان درازگوش پاداش میدهیم﴿۷۲

قَالُوا تَاللَّـهِ لَقَدْ عَلِمْتُم مَّا جِئْنَا لِنُفْسِدَ فِی الْأَرْضِ وَمَا کُنَّا سَارِقِینَ ﴿٧٣﴾

 گفتند سوگند به خدا حتماً شما میدانید که ما برای فساد در زمین نیامده ایم و ما دزد نیستیم﴿۷۳

قَالُوا فَمَا جَزَاؤُهُ إِن کُنتُمْ کَاذِبِینَ﴿٧٤﴾
( سربازان یوسف) گفتند : کیفر کسی که این کار را کرده چیست اگر شما دروغ بگویید ؟ (که دزدی جام کارشما نبوده)﴿۷۴

 قَالُوا جَزَاؤُهُ مَن وُجِدَ فِی رَحْلِهِ فَهُوَ جَزَاؤُهُ ۚ کَذَٰلِکَ نَجْزِی الظَّالِمِینَ ﴿٧٥﴾ 
 گفتند کیفر کسی که (جام) در بار او پیدا شود خودش کیفرش است ( بازداشت می شود . برادران گفتند در آیین ما ) ما بد انسان ستمگران را پاداش میدهیم ﴿۷۵

 فَبَدَأَ بِأَوْعِیَتِهِمْ قَبْلَ وِعَاءِ أَخِیهِ ثُمَّ اسْتَخْرَجَهَا مِن وِعَاءِ أَخِیهِ ۚ کَذَٰلِکَ کِدْنَا لِیُوسُفَ ۖ مَا کَانَ لِیَأْخُذَ أَخَاهُ فِی دِینِ الْمَلِکِ إِلَّا أَن یَشَاءَ اللَّـهُ ۚ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَّن نَّشَاءُ ۗ وَفَوْقَ کُلِّ ذِی عِلْمٍ عَلِیمٌ ﴿٧٦﴾
 و شروع به گشتن بارهای آنها کرد قبل از آنکه بار برادرش را بگردد و سپس ان را از بار برادرش بیرون آورد آنگونه آن نقشه را به یوسف آموختیم (در غیر اینصورت) او نمی توانست در آیین پادشاه (طبق قوانین پادشاه ) برادرش را دستگیر کند مگر آنچه را خدا بخواهد درجات هر کس را که بخواهیم بالا میبریم و بالای دست هر دانایی دانشمندی دیگر است ﴿۷۶

قَالُوا إِن یَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَّهُ مِن قَبْلُ ۚفَأَسَرَّهَا یُوسُفُ فِی نَفْسِهِ وَلَمْ یُبْدِهَا لَهُمْ ۚ قَالَ أَنتُمْ شَرٌّ مَّکَانًا ۖوَاللَّـهُ أَعْلَمُ بِمَا تَصِفُونَ ﴿٧٧﴾
( برادران یوسف ) گفتند : اگر دزدی می کند البته برادرش هم از قبل دزدی میکرد و یوسف آن را در درون خود مخفی کرد و آن را آشکار نکرد ( که من یوسف هستم و شما دروغ می گویید) و گفت : شما ها در جایگاه بدتر هستید و خدا به آنچه وصف میکنید داناتر است ﴿۷۷

قَالُوا یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ إِنَّ لَهُ أَبًا شَیْخًا کَبِیرًا فَخُذْ أَحَدَنَا مَکَانَهُ ۖ إِنَّا نَرَاکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ ﴿٧٨﴾
 (برادران) گفتند : ای ارجمند گرامی پدر او بسیار پیر و فرتوت است پس به جای او یکی از ما را بازداشت کن چرا که ما می بینیم تو از نیکوکاران هستی ﴿۷۸

قَالَ مَعَاذَ اللَّـهِ أَن نَّأْخُذَ إِلَّا مَن وَجَدْنَا مَتَاعَنَا عِندَهُ إِنَّا إِذًا لَّظَالِمُونَ ﴿٧٩﴾
گفت پناه بر خدا ما بازداشت نمی کنیم مگرآنکس را که کالای خود را پیش او یافتیم ( اگر این کار راانجام دهیم ) آنگاه ما جزو ستمگران خواهیم بود﴿۷۹

فَلَمَّا اسْتَیْأَسُوا مِنْهُ خَلَصُوا نَجِیًّا ۖ قَالَ کَبِیرُهُمْ أَلَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ أَبَاکُمْ قَدْ أَخَذَ عَلَیْکُم مَّوْثِقًا مِّنَ اللَّـهِ وَمِن قَبْلُ مَا فَرَّطتُمْ فِی یُوسُفَ ۖ فَلَنْ أَبْرَحَ الْأَرْضَ حَتَّىٰ یَأْذَنَ لِی أَبِی أَوْ یَحْکُمَ اللَّـهُ لِی ۖ وَهُوَ خَیْرُ الْحَاکِمِینَ ﴿٨٠﴾
و وقتی که از خلاص شدن از او مایوس شدند به نجوا (یواش حرف زدن ) پیش خود پرداختند بزرگ آنها گفت آیا نمیدانید که پدرتان از شما پیمانی سخت (تضمین) گرفت از خدا در حالیکه شما از قبل هم در مورد یوسف افراط کردید و من هر گز از زمین حرکت نمی کنم تا وقتی پدرم اجازه دهد ویا خدا برایم حکم دهد و او بهترین حکم کننده هاست ﴿۸۰

 ارْجِعُوا إِلَىٰ أَبِیکُمْ فَقُولُوا یَا أَبَانَا إِنَّ ابْنَکَ سَرَقَ وَمَا شَهِدْنَا إِلَّا بِمَا عَلِمْنَا وَمَا کُنَّا لِلْغَیْبِ حَافِظِینَ ﴿٨١﴾ 
 بسوی پدرتان برگردید و بگویید ای پدر فرزندت دزدی کرد و ما گواهی ندادیم مگر به آنچه دانستیم و ما محافظ برغیب نیستیم﴿۸۱

 وَاسْأَلِ الْقَرْیَةَ الَّتِی کُنَّا فِیهَا وَالْعِیرَ الَّتِی أَقْبَلْنَا فِیهَا ۖ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ ﴿٨٢﴾
و از (مردم )شهری که در آن بودیم بپرس و کاروانی که در آن بودیم و یقین بدان که ما راست می گوییم ﴿۸۲

قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنفُسُکُمْ أَمْرًا ۖفَصَبْرٌ جَمِیلٌ ۖ عَسَى اللَّـهُ أَن یَأْتِیَنِی بِهِمْ جَمِیعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ ﴿٨٣﴾
(یعقوب) گفت : بلکه نفوستان برای شما امری را آراسته است پس صبری جمیل . امید است خدا آنها (یوسف و برادرش) را به من برگرداند البته او دانای با حکمت است ﴿۸۳

 وَتَوَلَّىٰ عَنْهُمْ وَقَالَ یَا أَسَفَىٰ عَلَىٰ یُوسُفَ وَابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ ﴿٨٤﴾
 و از آنها روی بر تافت و گفت ای افسوس بر یوسف و چشمهایش ازاندوه سفید شد (درخشید) درحالیکه خشمش را فرو می خورد﴿۸۴

 قَالُوا تَاللَّـهِ تَفْتَأُ تَذْکُرُ یُوسُفَ حَتَّىٰ تَکُونَ حَرَضًا أَوْ تَکُونَ مِنَ الْهَالِکِینَ ﴿٨٥﴾ 
 گفتند سوگند به خدا همواره بقدری یاد یوسف می کنی که بیمار شوی یا نا بود شوی ﴿۸۵

قَالَ إِنَّمَا أَشْکُو بَثِّی وَحُزْنِی إِلَى اللَّـهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّـهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿٨٦﴾
 گفت :البته شکایت غم و اندوه خود را بسوی خدا می برم و از خدا چیزی می دانم که شما نمی دانید ﴿۸۶

یَا بَنِیَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِن یُوسُفَ وَأَخِیهِ وَلَا تَیْأَسُوا مِن رَّوْحِ اللَّـهِ ۖ إِنَّهُ لَا یَیْأَسُ مِن رَّوْحِ اللَّـهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ ﴿٨٧﴾
 ای فرزندان من بروید و از یوسف و برادرش  پرس و جو کنید واز روح خدا نا امید نشوید که غیر از کافران از روح خدا نا امید نمی شوند ﴿۸۷

 فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَیْهِ قَالُوا یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَا ۖ إِنَّ اللَّـهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ ﴿٨٨﴾
وقتی پیش او آمدند و وارد شدند گفتند ای بزرگوار به ما و خانواده هایمان ضرر رسید و پول اندکی با خود آورده ایم  لطفاً تمام آذوقۀ (مورد نیازمان) را به ما بده وبر ما صدقه کن, قطعاً خدا به کسانی که صدقه می دهند پا داش میدهد ﴿۸۸

قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِیُوسُفَ وَأَخِیهِ إِذْ أَنتُمْ جَاهِلُونَ ﴿٨٩﴾
 (یوسف) گفت : آیا میدانید که با یوسف و برادرش چه کردید ؟ وقتی که شما نادان بودید ؟﴿۸۹

 قَالُوا أَإِنَّکَ لَأَنتَ یُوسُفُ ۖ قَالَ أَنَا یُوسُفُ وَهَـٰذَا أَخِی ۖ قَدْ مَنَّ اللَّـهُ عَلَیْنَا ۖ إِنَّهُ مَن یَتَّقِ وَیَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّـهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ ﴿٩٠﴾
 گفتند   آیا تو یوسف هستی ؟ گفت من یوسف هستم و این برادر من است خداوند بر ما منت گذاشت و البته هر کس حدود خدا را رعایت کند و شکیبا باشد مطمئن باشد که خدا پاداش نیکو کاران را ضایع نمی کند  ﴿۹۰

 قَالُوا تَاللَّـهِ لَقَدْ آثَرَکَ اللَّـهُ عَلَیْنَا وَإِن کُنَّا لَخَاطِئِینَ ﴿٩١﴾
گفتند سوگند به خدا که تو را بر ما برگزیده کرد در حالیکه ما خطا کار بودیم ﴿۹۱

قَالَ لَا تَثْرِیبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ ۖ یَغْفِرُ اللَّـهُ لَکُمْ ۖ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ ﴿٩٢﴾
گفت امروز هیچ ملامتی بر شما نیست خدا شما را می آمرزد و او رحم کننده ترین رحم کننده هاست ﴿۹۲

اذْهَبُوا بِقَمِیصِی هَـٰذَا فَأَلْقُوهُ عَلَىٰ وَجْهِ أَبِی یَأْتِ بَصِیرًا وَأْتُونِی بِأَهْلِکُمْ أَجْمَعِینَ ﴿٩٣﴾
این پیراهن من را با خود ببرید و ان را بر روی پدرم بیفکنید تا بینشی برایش بیاید و با تمام خانواده تان پیش من بیایید ﴿۹۳

وَلَمَّا فَصَلَتِ الْعِیرُ قَالَ أَبُوهُمْ إِنِّی لَأَجِدُ رِیحَ یُوسُفَ ۖ لَوْلَا أَن تُفَنِّدُونِ ﴿٩٤﴾ 
 و وقتی کاروان (برادران یوسف) جدا شد پدرشان گفت : من بوی یوسف را دریافت می کنم اگر من را متهم به بی عقلی نکنید ﴿۹۴

 قَالُوا تَاللَّـهِ إِنَّکَ لَفِی ضَلَالِکَ الْقَدِیمِ ﴿٩٥﴾
گفتند : به خدا سوگند که تو در همان گمراهی سابقت هستی ﴿۹۵

فَلَمَّا أَن جَاءَ الْبَشِیرُ أَلْقَاهُ عَلَىٰ وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیرًا ۖ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ مِنَ اللَّـهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿٩٦﴾
 و وقتی که بشارت دهنده پیش او آمد و بر روی او افکند بیناایش برگشت  گفت : آیا به شما نگفتم که من از خدا چیزی میدانم که شما آن را نمیدانید﴿۹۶

 قَالُوا یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ ﴿٩٧﴾
 گفتند ای پدر برای گناهان ما آمرزش بخواه زیرا که ما خطا کار هستیم ﴿۹۷

قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی ۖ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ﴿٩٨﴾
 گفت : بزودی برای شما از پروردگارم آمرزش خواهم خواست البته او آمرزنده ای رحمت کننده است﴿۹۸

فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَىٰ یُوسُفَ آوَىٰ إِلَیْهِ أَبَوَیْهِ وَقَالَ ادْخُلُوا مِصْرَ إِن شَاءَ اللَّـهُ آمِنِینَ ﴿٩٩﴾
سپس وقتی که پیش یوسف  آمدند و داخل شدند مادر و پدرش را پیش خود جای داد و گفت : با امنیت وارد مصر شوید اگر خدا بخواهد ﴿۹۹

وَرَفَعَ أَبَوَیْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّوا لَهُ سُجَّدًا ۖ وَقَالَ یَا أَبَتِ هَـٰذَا تَأْوِیلُ رُؤْیَایَ مِن قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّی حَقًّا ۖ وَقَدْ أَحْسَنَ بِی إِذْ أَخْرَجَنِی مِنَ السِّجْنِ وَجَاءَ بِکُم مِّنَ الْبَدْوِ مِن بَعْدِ أَن نَّزَغَ الشَّیْطَانُ بَیْنِی وَبَیْنَ إِخْوَتِی ۚ إِنَّ رَبِّی لَطِیفٌ لِّمَا یَشَاءُ ۚ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ﴿١٠٠﴾
و پدر و مادرش را بر کاخ بالا برد و برای او به سجده افتادند و (یوسف) گفت : ای پدر این تاویل رویای پیشین من است که پروردگارم آن را به حقیقت رساند و البته به من نیکی کرد وقتی که من را از زندان بیرون آورد و شما را از بیابان به اینجا آورد و بعد از آنکه شیطان بین من و برادرانم جدایی و تفرقه انداخت قطعاً پروردگارم بر آنچه بخواهد لطف دارد و البته او دانای حکیم است ﴿۱۰۰

 رَبِّ قَدْ آتَیْتَنِی مِنَ الْمُلْکِ وَعَلَّمْتَنِی مِن تَأْوِیلِ الْأَحَادِیثِ ۚ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنتَ وَلِیِّی فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ ۖ تَوَفَّنِی مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ ﴿١٠١﴾
 پروردگار من البته به من از پادشاهی دادی و از تاویل سخنها به من آموختی تو آفرینندۀ آسمانها و زمین هستی تو ولی من در دنیا و درآخرت هستی من را مسلمان بمیران و مرا به شایسته ها ملحق کن  ﴿۱۰۱

 ذَٰلِکَ مِنْ أَنبَاءِ الْغَیْبِ نُوحِیهِ إِلَیْکَ ۖ وَمَا کُنتَ لَدَیْهِمْ إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ وَهُمْ یَمْکُرُونَ ﴿١٠٢﴾
 آن از اخبار غیب است که بسوی تو وحی کردیم و تو در پیش آنها نبودی وقتی جمع شدند که کارشان را انجام دهند و وقتی که آنها نقشه می کشیدند ﴿۱۰۲

 وَمَا أَکْثَرُ النَّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِینَ ﴿١٠٣﴾
 و بیشتر مردم ایمان نمی آورند و اگر چه تو بر  آن حریص باشی ﴿۱۰۳

وَمَا تَسْأَلُهُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ ۚ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ ﴿١٠٤﴾
و از  آنها اجر و مزدی نمی خواهی آن نیست مگر یاد آوری برای جهانیان ﴿۱۰۴

وَکَأَیِّن مِّنْ آیَةٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ ﴿١٠٥﴾
 و چه بسا   آیه ای درآسمان و زمین که بر آن می گذرند در حالیکه از آن اعراض دارند ﴿۱۰۵

وَمَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُم بِاللَّـهِ إِلَّا وَهُم مُّشْرِکُونَ﴿١٠٦﴾

 و بیشتر مردم به خدا ایمان نمی آورند مگر آنکه آنها مشرک هستند ﴿۱۰۶

أَفَأَمِنُوا أَن تَأْتِیَهُمْ غَاشِیَةٌ مِّنْ عَذَابِ اللَّـهِ أَوْ تَأْتِیَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿١٠٧﴾

آیا ایمن شدید از اینکه پوشاننده ای از عذاب برای آنها بیاید و یا ساعت (قیامت) بطور ناگهانی بیاید در حالیکه آنها نمی فهمند (چه اتفاقی برای آنها افتاده)﴿۱۰۷

قُلْ هَـٰذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللَّـهِ ۚ عَلَىٰ بَصِیرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی ۖ وَسُبْحَانَ اللَّـهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ ﴿١٠٨﴾

 بگو: این راه من است که بر بینش و آگاهی بسوی خدا دعوت می کنم خودم را و هر کس را که از من تبعیت کند و خدا منزه است و من از مشرکین نیستم ﴿۱۰۸

  وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ إِلَّا رِجَالًا نُّوحِی إِلَیْهِم مِّنْ أَهْلِ الْقُرَىٰ ۗ أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ ۗ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ لِّلَّذِینَ اتَّقَوْا ۗ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿١٠٩﴾

و ما قبل از تو رسولانی نفرستادیم مگر مردانی که به آنها وحی کردیم از اهل شهرها آیا در زمین مسافرت نمی کنند تا ببیتتد عاقبت کسانی که قبل از آنها بودند چگونه بود و البته خانۀ آخرت برای رعایت کنندگان حدود خدا بهتر است  آیا به عقل رجوع نمی کنید ؟﴿۱۰۹ 

حَتَّىٰ إِذَا اسْتَیْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُوا جَاءَهُمْ نَصْرُنَا فَنُجِّیَ مَن نَّشَاءُ ۖ وَلَا یُرَدُّ بَأْسُنَا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِینَ ﴿١١٠﴾

 تا هنگامیکه رسولان نا امید شدند و پنداشتند که آنها به دروغ گویی متهم شده اند یاری ما بسوی آنها آمد سپس آن کس را که خواستیم نجات دادیم و خشم ما از قوم مجرمین بر نمی گردد ﴿۱۱۰ 

 لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُولِی الْأَلْبَابِ ۗ مَا کَانَ حَدِیثًا یُفْتَرَىٰ وَلَـٰکِن تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَتَفْصِیلَ کُلِّ شَیْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ﴿١١١﴾

مطمئناً در داستان آنها برای خردمندان عبرتی است (قرآن ) سخنی نیست که به دروغ(به خدا) نسبت داده شده باشد و لکن راستی   آزمایی چیزی است که در حضور اوست و بیان مفصلی است برای هر چیز و هدایت و رحمتی است برای قوم مومنین ﴿۱۱۱ 


                     شکرآلله  ۲۵/۵/۱۳۹۰    ۱۵/رمضان 

بندۀ خدا


۱۳- رعد (رعدوبرق)

                                             سورة الرعد

                                      بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِیمِ

بنام خدای بخشندۀ رحمت گر

المر ۚ تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ ۗ وَالَّذِی أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ الْحَقُّ وَلَـٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یُؤْمِنُونَ ﴿١﴾

المر آن آیات کتاب است و چیزی که از جانب پروردگارت بسوی تو نازل شد حقیقت است ولیکن بیشتر مردم ایمان نمی آورند  ﴿١﴾

اللَّـهُ الَّذِی رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ۖ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ ۖ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ ۖ کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُّسَمًّى ۚ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ یُفَصِّلُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُم بِلِقَاءِ رَبِّکُمْ تُوقِنُونَ ﴿٢﴾

 خدا کسی است که آسمانها را بدون ستونی که شما آن را ببینید بر افراشت سپس بر عرش پرداخت و خورشید و ماه را به حرکت درآورد هرکدامشان تا سررسیدی معین جاری هستند کارها را تدبیر می کند آیات را بصورت مفصل بیان می کند باشد که شما به پیوستن به پروردگارتان یقین پیدا کنید ﴿۲﴾

وَهُوَ الَّذِی مَدَّ الْأَرْضَ وَجَعَلَ فِیهَا رَوَاسِیَ وَأَنْهَارًا ۖ وَمِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِیهَا زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ ۖیُغْشِی اللَّیْلَ النَّهَارَ ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ ﴿٣﴾

 واو کسی است که زمین را گسترانید و درآن کوه ها وجویهایی قرار داد و از تمام میوه ها در آن  جفت دو تایی قرار داد شب روز را می پوشاند البته در آن نشانه هاییست برای قومی که تفکر می کنند ﴿۳﴾

وَفِی الْأَرْضِ قِطَعٌ مُّتَجَاوِرَاتٌ وَجَنَّاتٌ مِّنْ أَعْنَابٍ وَزَرْعٌ وَنَخِیلٌ صِنْوَانٌ وَغَیْرُ صِنْوَانٍ یُسْقَىٰ بِمَاءٍ وَاحِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَىٰ بَعْضٍ فِی الْأُکُلِ ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ ﴿٤﴾ 

 و در زمین قطعاتی مجاور و باغهایی از انگورها و کشتزار و درختهای خرما وجود دارند که با یک آب سیراب می شوند ودر خوراک بعضی را بر بعضی دیگر فزونی میدهیم حتماٌ در آن نشانه هایی است برای قومی که عاقل هستند﴿۴﴾

 وَإِن تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ أَإِذَا کُنَّا تُرَابًا أَإِنَّا لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ ۗ أُولَـٰئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ ۖ وَأُولَـٰئِکَ الْأَغْلَالُ فِی أَعْنَاقِهِمْ ۖ وَأُولَـٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿٥﴾

 و اگر (از عمل کافران) تعجب می کنی . پس شگفت انگیزتراز آن سخن آنهاست که میگویند آیا آن هنگام که تبدیل به خاک شدیم دوباره در یک  آفرینش مجدد زنده می شویم آنها کسانی هستند که به پروردگارشان کافر شدند و در گردنهای آنها زنجیرهایی است  و آنها یاران آتش هستند که در آن جایشان خواهد بود﴿۵﴾

وَیَسْتَعْجِلُونَکَ بِالسَّیِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَقَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِمُ الْمَثُلَاتُ ۗ وَإِنَّ رَبَّکَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِّلنَّاسِ عَلَىٰ ظُلْمِهِمْ ۖ وَإِنَّ رَبَّکَ لَشَدِیدُ الْعِقَابِ ﴿٦﴾

 و با عجله از تو بدی را بجای خوبی می خواهند و البته قبل از آنها کسانی که مثل آنها بودند گذشته است و قطعاً پروردگارت صاحب آمرزش است برای مردمی که بر خودشان ظلم می کنند و البته پروردگارت در عقوبت کردن بسیار سخت گیر است ﴿۶﴾

وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْلَا أُنزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِّن رَّبِّهِ ۗ إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ ۖ وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ ﴿٧﴾

و کسانی که کافر شدند میگویند چرا برای او از جانب پروردگارش آیه ای نازل نمیشود جز این نیست که تو هشدار دهنده هستی و برای هر قومی از جچانب خدا هدایتی است﴿۷﴾

 اللَّـهُ یَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ کُلُّ أُنثَىٰ وَمَا تَغِیضُ الْأَرْحَامُ وَمَا تَزْدَادُ ۖ وَکُلُّ شَیْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ﴿٨﴾

خدا میداند هر مونثی چه چیزی حامله می شود و (میداند) چه چیزی را کم یا زیاد می کند در رحم ها و هر چیزی در پیشگاه او به اندازه است ﴿۸﴾

عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ الْکَبِیرُ الْمُتَعَالِ ﴿٩﴾

دانای غیب و شهادت و بزرگ متعال است﴿۹﴾

سَوَاءٌ مِّنکُم مَّنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَمَن جَهَرَ بِهِ وَمَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّیْلِ وَسَارِبٌ بِالنَّهَارِ ﴿١٠﴾

 فرقی نمی کند هر کس از شما سخنی محرمانه بگوید یا آن را آشکار بگوید وآن کسی که در شب مخفی است و یا در در روز پیداست ﴿١۰﴾

 لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّـهِ ۗ إِنَّ اللَّـهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ ۗ وَإِذَا أَرَادَ اللَّـهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ ۚ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ ﴿١١﴾

 برای او (کسی که سخنی میگوید یا عملی انجام میدهد ) تعقیب کننده هایی هستند که در حضورش و در پشت سرش (آینده اش) او را با دستور خدا محافظت میکنند البته خدا احوال هیچ قومی را تغییر نمی دهد تا آنکه آنچه را در نفوسشان (درونشان) است را تغییر دهند و اگر خدا برای قومی بدی را بخواهد پس هیچ باز گرداندنی برای ان نیست و برای آنها غیر از او رها کننده ای نیست ﴿١۱﴾

هُوَ الَّذِی یُرِیکُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَیُنشِئُ السَّحَابَ الثِّقَالَ﴿١٢﴾ 

 او کسی است که برق را به شما می نمایاند به جهت ترس و امیدی و پدید می آورد ابرهای سنگین را ﴿١۲﴾

وَیُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَائِکَةُ مِنْ خِیفَتِهِ وَیُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَیُصِیبُ بِهَا مَن یَشَاءُ وَهُمْ یُجَادِلُونَ فِی اللَّـهِ وَهُوَ شَدِیدُ الْمِحَالِ ﴿١٣﴾

 و رعد تسبیح میکند به ستایش کردن او و فرشته ها از ترس او (همین کار را میکنند) و صاعقه ها را میفرستد و آن را به هر کسی که بخواهد می رساند و آنها در راه خدا مجادله میکنند و او سخت کیفر است ﴿١۳﴾

لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ ۖ وَالَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِهِ لَا یَسْتَجِیبُونَ لَهُم بِشَیْءٍ إِلَّا کَبَاسِطِ کَفَّیْهِ إِلَى الْمَاءِ لِیَبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ ۚ وَمَا دُعَاءُ الْکَافِرِینَ إِلَّا فِی ضَلَالٍ ﴿١٤﴾

خواندن حقیقی مخصوص اوست و کسانی که غیر از او را میخوانند آنها هیچ جوابی به آنها نمیدهند (این کارخواندن غیر از خدا) مانند کسی است که دست خود را باز کرده و میخواهد آب بگیرد وبه دهانش برساند در حالیکه به آن نمیرساندش (نمیتواند آبرا به دهانش برساند)و خواندن (دعای)کافران جز در گمراهی نیست ﴿١۴﴾

وَلِلَّـهِ یَسْجُدُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَکَرْهًا وَظِلَالُهُم بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ ﴿١٥﴾

 و برای خدا سجده می کند آنکس که در آسمانها و زمین است چه بخواهند و چه نخواهند و سایه هایشان در بامدادان و تنگ غروب﴿١۵﴾

قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّـهُ ۚ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُم مِّن دُونِهِ أَوْلِیَاءَ لَا یَمْلِکُونَ لِأَنفُسِهِمْ نَفْعًا وَلَا ضَرًّا ۚ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الْأَعْمَىٰ وَالْبَصِیرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِی الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ ۗ أَمْ جَعَلُوا لِلَّـهِ شُرَکَاءَ خَلَقُوا کَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَیْهِمْ ۚ قُلِ اللَّـهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴿١٦﴾

 بگو کیست ارباب آسمانها و زمین بگو خدا بگو آیا غیر از او برای خود اولیایی بر می گزینید ؟ که مالک هیچ سود و ضرری برای خودشان نیستند؟ بگو آیا کور و بینا برابر هستند ؟ یا تاریکی ها و نور با هم برابر هستند ؟ یا برای خدا شریکانی قرار میدهند که آنها خلق میکنند ؟ مانند آنچه او (خدا) خلق می کند ؟ ولی خلق بر آنها مشتبه شد (در اشتباه افتادند)بگو خدا خالق همه چیز است و او یگانه و قدرتمند است ﴿١۶﴾

أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَدًا رَّابِیًا ۚ وَمِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْیَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِّثْلُهُ ۚ کَذَٰلِکَ یَضْرِبُ اللَّـهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ ۚ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاءً ۖ وَأَمَّا مَا یَنفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الْأَرْضِ ۚ کَذَٰلِکَ یَضْرِبُ اللَّـهُ الْأَمْثَالَ ﴿١٧﴾

 از آسمان آبی را نازل کرد و در هر دره ای به اندازۀ ظرفیتش سیل جاری شد و سیل با خود کفی بالا آمده را حمل می کند و یا آنچه که آن را درآتش می افروزند (ذوب میکنند) برای بدست آوردن زیور آلات یا کالایی مانند آن که آنهم هم کفی دارد مانند آن (سیل که کف داشت) آنگونه خدا جدا میسازد حق و باطل را اما کف باقی نمیماند و از بین میرود ولی آنچه که به مردم سود میدهد در زمین باقی میماند آنگونه خدا مثلها را بیان میکند ﴿١۷﴾

لِلَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمُ الْحُسْنَىٰ ۚ وَالَّذِینَ لَمْ یَسْتَجِیبُوا لَهُ لَوْ أَنَّ لَهُم مَّا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ ۚ أُولَـٰئِکَ لَهُمْ سُوءُ الْحِسَابِ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ ۖ وَبِئْسَ الْمِهَادُ ﴿١٨﴾

 برای کسانی که به پروردگارشان جواب داده اند نیکویی است و کسانی که به او جواب نداده اند اگر تمام چیز هایی که روی زمین است مال آنها باشد و مانند آن چیز ها دوباره باشد که به جای آن عوض بدهند برای آنها حساب بدی است و جایگاهشان جهنم است و چه بد جایگاهی است ﴿١۸﴾

 أَفَمَن یَعْلَمُ أَنَّمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ الْحَقُّ کَمَنْ هُوَ أَعْمَىٰ ۚإِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿١٩﴾

 آیا کسی که میداند آنچه  از جانب پروردگارت بسویت نازل شده حقیقت است مانند کسی است که او کور است غیر از این نیست که صاحبان خرد متذکر می شوند ﴿١۹﴾

الَّذِینَ یُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّـهِ وَلَا یَنقُضُونَ الْمِیثَاقَ ﴿٢٠﴾ 

 کسانی که به عهد خدا وفا می کنند و پیمان شکنی نمی کنند ﴿۲۰﴾

وَالَّذِینَ یَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّـهُ بِهِ أَن یُوصَلَ وَیَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَیَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ ﴿٢١﴾ 

 کسانی که وصل می کنند آنچه را خدا دستور به وصل آن داده و از پروردگارشان می ترسند و از بدی حساب می ترسند ﴿۲۰﴾ 

وَالَّذِینَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِیَةً وَیَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ أُولَـٰئِکَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ﴿٢٢﴾

و کسانی که برای خشنودی پروردگارشان صبر کردند و نماز بپا میدارند و از آنچه به آنها دادیم به صورت پنهان و آشکار خرج می کنند و بدی را با نیکی رفع می کنند عاقبت آن سرای برای آنهاست ﴿۲۲﴾ 

جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَهَا وَمَن صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّیَّاتِهِمْ ۖ وَالْمَلَائِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِم مِّن کُلِّ بَابٍ ﴿٢٣﴾

باغهایی اقامتگاه که داخل آن میشوند و از پدرانشان که کارهای شایسته کردند و همسران و فرزندانشان (همگی داخل می شوند) و فرشته ها از هر دری بر آنها وارد می شوند ﴿۲۳﴾

سَلَامٌ عَلَیْکُم بِمَا صَبَرْتُمْ ۚ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ ﴿٢٤﴾

 سلام بر شما برای آن چیزهایی که صبر کردید و چه خوبست فرجام آن سرای﴿۲۴﴾ 

وَالَّذِینَ یَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّـهِ مِن بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَیَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّـهُ بِهِ أَن یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ ۙ أُولَـٰئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ ﴿٢٥﴾

و کسانی که عهد خدا را بعد از بستن پیمانش می شکنند و قطع میکنند آنچه را که خدا دستور به وصل کردن آن داده و در زمین فساد می کنند آنها کسانی هستند که برایشان لعنت است و بدی آن سرای برای آنهاست ﴿۲۵﴾

اللَّـهُ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاءُ وَیَقْدِرُ ۚ وَفَرِحُوا بِالْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا فِی الْآخِرَةِ إِلَّا مَتَاعٌ ﴿٢٦﴾

 خدا (درهای) روزی را برای هر کس که بخواهد باز می کند و اندازه میدهد (روزی را برای هر کس که بخواهد) و به زندگی دنیا شاد شدند و زندگی دنیا در آخرت غیر از کالایی که از بین میرود نیست  ﴿۲۶﴾ 

 وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْلَا أُنزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِّن رَّبِّهِ ۗ قُلْ إِنَّ اللَّـهَ یُضِلُّ مَن یَشَاءُ وَیَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ أَنَابَ ﴿٢٧﴾

و کسانی که کافر شدند می گویند چرا برای او نشانه ای از پروردگارش نازل نمی شود بگو البته خدا گمراه میسازد هر کسی که بخواهد و بسوی او هدایت می کند هر کسی که باز گردد ﴿۲۷﴾

الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللَّـهِ ۗ أَلَا بِذِکْرِ اللَّـهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ﴿٢٨﴾

 کسانی که ایمان  آوردند و قلبهایشان با یاد خدا اطمینان پیدا می کند آگاه باشید که با یاد خدا دلها مطمئن میشود ﴿۲۸﴾

الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ طُوبَىٰ لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ ﴿٢٩﴾

 کسانی که ایمان آوردند و عمل شایسته کردند خوش به حالشان و جایگاه نیکویشان ﴿۲۹﴾

کَذَٰلِکَ أَرْسَلْنَاکَ فِی أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهَا أُمَمٌ لِّتَتْلُوَ عَلَیْهِمُ الَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَهُمْ یَکْفُرُونَ بِالرَّحْمَـٰنِ ۚ قُلْ هُوَ رَبِّی لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ مَتَابِ ﴿٣٠﴾

 بدانسان تو را در امتی فرستادیم که قبل از آن امتهایی در گذشته بودند تا برای آنها بخوانی آنچه را که بسویت وحی کردیم در حالیکه آنها به خدای بخشنده کفر می ورزیدند بگو او پروردگار من است که هیچ الهی غیر از او نیست بر او توکل کردم و بسوی او روی می گردانم ﴿۳۰﴾

وَلَوْ أَنَّ قُرْآنًا سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَىٰ ۗ بَل لِّلَّـهِ الْأَمْرُ جَمِیعًا ۗ أَفَلَمْ یَیْأَسِ الَّذِینَ آمَنُوا أَن لَّوْ یَشَاءُ اللَّـهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِیعًا ۗ وَلَا یَزَالُ الَّذِینَ کَفَرُوا تُصِیبُهُم بِمَا صَنَعُوا قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِیبًا مِّن دَارِهِمْ حَتَّىٰ یَأْتِیَ وَعْدُ اللَّـهِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ لَا یُخْلِفُ الْمِیعَادَ﴿٣١﴾

 و اگر قرآنی بود که کوه ها را به حرکت در می آورد یا زمین را قطع می کرد یا با مرده ها بوسیلۀ او سخن گفته می شد بلکه دستورات همگی از آن خداست آیا مایوس نمی شوند کسانی که ایمان آورده اند که اگر خدا می خواست قطعاً تمام مردم هدایت می شدند و همواره به کسانی که ایمان آورده اند که اگر خدا می خواست قطعاً تمام مردم هدایت می شدند و همواره به کسانی که کافر شدند بدلیل کارهایشان سرکوبی می رسد یا نزدیک خانه هایشان فرود می آید تا وقتی که وعدۀ خدا بیاید که قطعاً خدا خلف وعده نمیکند ﴿۳۱﴾

وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِّن قَبْلِکَ فَأَمْلَیْتُ لِلَّذِینَ کَفَرُوا ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ ۖ فَکَیْفَ کَانَ عِقَابِ ﴿٣٢﴾ 

 و البته رسولان قبل از تو را هم مسخره کردند و به کسانی که کافر شدند مهلت دادم سپس آنها را گرفتیم پس کیفر من چگونه بود ؟ ﴿۳۲﴾

أَفَمَنْ هُوَ قَائِمٌ عَلَىٰ کُلِّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ ۗ وَجَعَلُوا لِلَّـهِ شُرَکَاءَ قُلْ سَمُّوهُمْ ۚ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِمَا لَا یَعْلَمُ فِی الْأَرْضِ أَم بِظَاهِرٍ مِّنَ الْقَوْلِ ۗ بَلْ زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مَکْرُهُمْ وَصُدُّوا عَنِ السَّبِیلِ ۗ وَمَن یُضْلِلِ اللَّـهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ﴿٣٣﴾

 آیا آن کسی که او ایستاده (مراقبت میکند) از هر نفسی و آنچه را بدست می آورد و برای خدا شریکانی قرار دادند بگو اسمها یشان را بنامید آیا شما میخواهید او (خدا) را آگاه کنید به آنچه در زمین است و او نمیداند یا سخنی که آشکارا گفته می شود (و و شما فکر میکنید او نمیداند) بلکه برای کسانی که کافر شدند نقشه هایشان آراسته شد و از راه (باز ماندند) بازداشته شدند و هر کس را خدا گمراه کند برایش هیچ هدایتی نیست ﴿۳۳﴾

لَّهُمْ عَذَابٌ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا ۖ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَشَقُّ ۖ وَمَا لَهُم مِّنَ اللَّـهِ مِن وَاقٍ ﴿٣٤﴾

 برای آنها در دنیا عذاب است و عذاب آخرت البته سخت تر است و برای آنها از خدا نگهدارنده ای نیست ﴿۳۴﴾

 مَّثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ ۖ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ۖ أُکُلُهَا دَائِمٌ وَظِلُّهَا ۚ تِلْکَ عُقْبَى الَّذِینَ اتَّقَوا ۖ وَّعُقْبَى الْکَافِرِینَ النَّارُ﴿٣٥﴾

 مثال باغی که به رهیز کاران وعده داده شد بگونه ایست که از پایین آن جویهایی جاریست خوراکش و سایه اش همیشگی است  آن عاقبت کسانی است که پرهیزکاری کردند و عاقبت کافران آتش است ﴿۳۵﴾

 وَالَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَفْرَحُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ ۖ وَمِنَ الْأَحْزَابِ مَن یُنکِرُ بَعْضَهُ ۚ قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّـهَ وَلَا أُشْرِکَ بِهِ ۚ إِلَیْهِ أَدْعُو وَإِلَیْهِ مَآبِ ﴿٣٦﴾

 و کسانی که به آنها کتاب دادیم خوشحال می شوند به آنچه بسوی تو فرستاده میشود و از احزاب کسی است که بعضی از ان را انکار میکنند بگو جز این نیست که به من دستور داده شد که خدا را پرستش کنم و کسی را با او شریک نکنم بسوی او (خدا) دعوت کنم و بسوی اوست بازگشتگاه ﴿۳۶﴾

وَکَذَٰلِکَ أَنزَلْنَاهُ حُکْمًا عَرَبِیًّا ۚ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُم بَعْدَ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَکَ مِنَ اللَّـهِ مِن وَلِیٍّ وَلَا وَاقٍ ﴿٣٧﴾

 و به آنگونه آن را حکمی عربی فرود آوردیم و اگر از هواهای آنها پیروی کنی بعد از آنکه برایت از دانش آمد (آنوقت) برایت از خدا هیچ ولی و نگهدارنده ای نیست ﴿۳۷﴾

 وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلًا مِّن قَبْلِکَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًا وَذُرِّیَّةً ۚ وَمَا کَانَ لِرَسُولٍ أَن یَأْتِیَ بِآیَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّـهِ ۗ لِکُلِّ أَجَلٍ کِتَابٌ ﴿٣٨﴾

و به یقین قبل از تو رسولانی فرستادیم و برای  آنها همسرانی و فرزندانی قرار دادیم و هیچ رسولی آیه ای نیاورده مگر با اجازۀ خدا برای هر سر رسیدی کتابی است ﴿۳۸﴾

 یَمْحُو اللَّـهُ مَا یَشَاءُ وَیُثْبِتُ ۖ وَعِندَهُ أُمُّ الْکِتَابِ ﴿٣٩﴾

 خدا آنچه را میخواهد محو میکند وتثبیت میکند و اساس و مادر کتاب نزد اوست ﴿۳۹﴾ 

وَإِن مَّا نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِی نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلَاغُ وَعَلَیْنَا الْحِسَابُ ﴿٤٠﴾

 اگر بعضی از آنچه که به آنها وعده میدهیم را به تو نشان دهیم یا جانت را بگیریم پس بدان که کار تو را ابلاغ است و کار ما حسابرسی است ﴿۴۰﴾

 أَوَلَمْ یَرَوْا أَنَّا نَأْتِی الْأَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا ۚ وَاللَّـهُ یَحْکُمُ لَا مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ ۚوَهُوَ سَرِیعُ الْحِسَابِ ﴿٤١﴾

 آیا نمی بینند که ما آهنگ زمین نموده و از اطراف آن کاهش میدهیم و خداست که حکم می کند و به عقب اندازنده ای برای حکمش نیست و او در محاسبه سریع است ﴿۴۱﴾

 وَقَدْ مَکَرَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَلِلَّـهِ الْمَکْرُ جَمِیعًا ۖ یَعْلَمُ مَا تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ ۗ وَسَیَعْلَمُ الْکُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ ﴿٤٢﴾

 و کسانی که قبل از ایشان بودند نقشه کشیدند در حالیکه همۀ نقشه ها نزد خداست می داند که هر کسی چه چیزی را کسب کرده و کافران بزودی خواهند دانست که عاقبت آن سرای برای کیست﴿۴۲﴾

وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا ۚ قُلْ کَفَىٰ بِاللَّـهِ شَهِیدًا بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ ﴿٤٣﴾

 و کسانی که کافر شدند می گویند تو پیامبر نیستی بگو میان من و شما کافیست که خدا شاهد باشد و کسی که علم کتاب نزد اوست﴿۴۳﴾

        سبحان الله  ۱/۶/۱۳۹۰

بندۀ خدا

۱۴-ابراهیم

                                                سورة ابراهیم

                                        بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِیمِ

بنام خدای رحم کنندۀ رحمتگر

الر ۚ کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَىٰ صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ ﴿١﴾

الف لام را کتابی که بسوی تو فرستادیمش تا مردم را با اجازۀ پروردگارشان از تاریکیها بسوی نور بیرون ببری بسوی راهی قدرتمند و ستوده﴿۱﴾

اللَّـهِ الَّذِی لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ ۗ وَوَیْلٌ لِّلْکَافِرِینَ مِنْ عَذَابٍ شَدِیدٍ﴿٢﴾

 خدا کسی است که آنچه در آسمانها و زمین است برای اوست و وای بر کافران از عذاب روزی سخت﴿۲﴾

 الَّذِینَ یَسْتَحِبُّونَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا عَلَى الْآخِرَةِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّـهِ وَیَبْغُونَهَا عِوَجًا ۚ أُولَـٰئِکَ فِی ضَلَالٍ بَعِیدٍ ﴿٣﴾

 کسانی که زندگی دنیا را بیشتر از آخرت دوست دارند و از راه خدا باز می دارند و آن را کج می خواهند آنها در گمراهی دوری هستند﴿۳﴾

وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ ۖ فَیُضِلُّ اللَّـهُ مَن یَشَاءُ وَیَهْدِی مَن یَشَاءُ ۚ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿٤﴾

وهیچ رسولی را مگر به زبان قوم خودش نفرستادیم تا برایشان بیان کند و خدا گمراه می کند گسی را که خواهان گمراهی است و هدایت میکند کسی را که خواهان هدایت است و او قذرتمند حکیم است ﴿۴﴾

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَىٰ بِآیَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَکِّرْهُم بِأَیَّامِ اللَّـهِ ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِّکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ ﴿٥﴾

 و البته موسی را با آیات خود فرستادیم که قومت را از تاریکیها بسوی نور بیرون ببرو به آنها روزهای خدا را یادآوری کن البته در آن برای هر صبر کنندۀ شکر گذار نشانه هاییست ﴿۵﴾

وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّـهِ عَلَیْکُمْ إِذْ أَنجَاکُم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ وَیُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَکُمْ وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءَکُمْ ۚ وَفِی ذَٰلِکُم بَلَاءٌ مِّن رَّبِّکُمْ عَظِیمٌ ﴿٦﴾

 و وقتی که موسی به قوم خود گفت نعمت خدا را بر خودتان یاد کنید آنگاه که شما را از آل فرعون نجات داد عذاب بدی را بر شما روا میداشتند پسرانتان را سر می بریدند و دخترانتان را زنده میگذاشتند و در آن ابتلاء بزرگی از جانب پروردگارتان بود ﴿۶﴾

وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِن شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ ۖ وَلَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ ﴿٧﴾ 

 و آنگاه که پروردگارتان اعلان کرد اگر سپاسگذاری کنید برایتان می افزایم و اگر نا سپاسی کنید البته عذاب من سخت است﴿۷﴾

وَقَالَ مُوسَىٰ إِن تَکْفُرُوا أَنتُمْ وَمَن فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا فَإِنَّ اللَّـهَ لَغَنِیٌّ حَمِیدٌ ﴿٨﴾

 و موسی گفت اگر شما و همۀ مردم زمین کافر شوید بدانید که خدا ستوده و بی نیاز است ﴿۸﴾

 أَلَمْ یَأْتِکُمْ نَبَأُ الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ ۛ وَالَّذِینَ مِن بَعْدِهِمْ ۛ لَا یَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّـهُ ۚ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَیِّنَاتِ فَرَدُّوا أَیْدِیَهُمْ فِی أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُوا إِنَّا کَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ وَإِنَّا لَفِی شَکٍّ مِّمَّا تَدْعُونَنَا إِلَیْهِ مُرِیبٍ﴿٩﴾

 آیا اخبار کسانی که قبل از شما بودند به شما نرسیده ؟ قوم نوح و عاد و ثمود و کسانی که بعد از آنها بودند هیچ کس غیر از خدا آنها را نمی شناسد رسولانشان با دلایل روشن بسوی آنها امدند سپس دستهایشان را در دهانهایشان بردند و گفتند ما به آنچه که شما برای آن فرستاده شدید کافر هستیم و البته ما در شک هستیم از آنچه ما را بسوی آن میخوانید مشکوک هستیم  ﴿۹﴾

 قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِی اللَّـهِ شَکٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖیَدْعُوکُمْ لِیَغْفِرَ لَکُم مِّن ذُنُوبِکُمْ وَیُؤَخِّرَکُمْ إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى ۚقَالُوا إِنْ أَنتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُنَا تُرِیدُونَ أَن تَصُدُّونَا عَمَّا کَانَ یَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُّبِینٍ ﴿١٠﴾

 رسولشان گفت آیا در خدا خالق آسمانها و زمین شک میکنید ؟ شما را دعوت میکند تا گناهانتان را بیامرزد و (اجل) شما را تا سر رسیدی معین به تاخیر اندازد گفتند شما غیر از بشری مانند ما نیستید و میخواهید که ما را از آنچه پدران ما میپرستیدند باز دارید پس برای ما یک دلیل روشنگر بیاورید ﴿۱۰﴾ 

قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِن نَّحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ وَلَـٰکِنَّ اللَّـهَ یَمُنُّ عَلَىٰ مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ ۖ وَمَا کَانَ لَنَا أَن نَّأْتِیَکُم بِسُلْطَانٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّـهِ ۚ وَعَلَى اللَّـهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿١١﴾

رسولانشان به آنها گفتند درست است غیر از این نیست که ما بشری مانند شما هستیم ولی خدا به هرکس از بنده ها که بخواهد منت میگذارد وما برای شما هیچ دلیلی نمیتوانیم بیاوریم مگر با اجازۀ پروردگار و مومنان باید بر پروردگار توکل کنند ﴿۱۱﴾

وَمَا لَنَا أَلَّا نَتَوَکَّلَ عَلَى اللَّـهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا ۚ وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَىٰ مَا آذَیْتُمُونَا ۚ وَعَلَى اللَّـهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ ﴿١٢﴾

 و چرا ما بر خدا توکل نکنیم در حالیکه ما را در راهمان هدایت کرد و البته ما در مقابل اذیت و آزار شما صبر می کنیم و بر خدا باید توکل کنند توکل کننده گان﴿۱۲﴾

 وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّکُم مِّنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَا ۖ فَأَوْحَىٰ إِلَیْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِکَنَّ الظَّالِمِینَ ﴿١٣﴾

 و کافران به رسولانشان گفتند یا به آیین ما باز گردید یا شما را از سرزمین خود بیرون می کنیم و پروردگارشان بسوی آنها وحی کرد که ما ستمگران را هلاک می کنیم ﴿۱۳﴾

وَلَنُسْکِنَنَّکُمُ الْأَرْضَ مِن بَعْدِهِمْ ۚذَٰلِکَ لِمَنْ خَافَ مَقَامِی وَخَافَ وَعِیدِ ﴿١٤﴾

 و حتماً بعد از آنها شما را در زمین ساکن می کنیم آن برای کسی است که از مقام من می ترسد و از وعدۀ من خوف دارد﴿۱۴﴾

وَاسْتَفْتَحُوا وَخَابَ کُلُّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ ﴿١٥﴾

 و می خواستند پیروز شوند و هیچیک از ستیزه گران زور گو به آرزویش نرسید ﴿۱۵﴾

 مِّن وَرَائِهِ جَهَنَّمُ وَیُسْقَىٰ مِن مَّاءٍ صَدِیدٍ ﴿١٦﴾

 از پس او جهنم است و از آب چرک آلود نوشانده میشوند ﴿۱۶﴾

یَتَجَرَّعُهُ وَلَا یَکَادُ یُسِیغُهُ وَیَأْتِیهِ الْمَوْتُ مِن کُلِّ مَکَانٍ وَمَا هُوَ بِمَیِّتٍ ۖ وَمِن وَرَائِهِ عَذَابٌ غَلِیظٌ ﴿١٧﴾ 

آن را جرعه جرعه می نوشد و برایش گوارا نیست مرگ از هر جایی به سراغش می آید ولی نمی میرد و از پس آن عذابی سخت است ﴿۱۷﴾

 مَّثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ ۖ أَعْمَالُهُمْ کَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فِی یَوْمٍ عَاصِفٍ ۖ لَّا یَقْدِرُونَ مِمَّا کَسَبُوا عَلَىٰ شَیْءٍ ۚ ذَٰلِکَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِیدُ ﴿١٨﴾  

مثل کسانی که به پروردگارشان کافر شدند اعمالشان مانند خاکستری است که تند بادی شدید در روزی طوفانی بر آن بوزد بر هیچ چیزی از دستاوردهایشان توانایی ندارند آن گمراهی دور است ﴿۱۸﴾

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّـهَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ ۚ إِن یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَیَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ ﴿١٩﴾  آیا ندیدی که خدا آسمانها و زمین را به حق آفرید ؟ و اگر بخواهد شما را میبرد و افرینشی جدیدی را می آورد ؟﴿۱۹﴾

وَمَا ذَٰلِکَ عَلَى اللَّـهِ بِعَزِیزٍ﴿٢٠﴾
 و آن بر خدا سخت نیست ﴿۲۰﴾

وَبَرَزُوا لِلَّـهِ جَمِیعًا فَقَالَ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللَّـهِ مِن شَیْءٍ ۚ قَالُوا لَوْ هَدَانَا اللَّـهُ لَهَدَیْنَاکُمْ ۖ سَوَاءٌ عَلَیْنَا أَجَزِعْنَا أَمْ صَبَرْنَا مَا لَنَا مِن مَّحِیصٍ ﴿٢١﴾  

و برای خدا همگی بیرون می آیند و ضعیفان به متکبران می گویند ما پیرو و دنباله رو شما بودیم آیا می توانید چیزی از عذاب خدا را از ما کم کنید (متکبران) می گویند اگر خدا ما را هدایت می کرد ما هم شما را هدایت می کردیم برای ما فرقی نمی کند آه و زاری کنیم یا صبور باشیم هیچ گریز گاهی برای ما نیست ﴿۲۱﴾

وَقَالَ الشَّیْطَانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّـهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ ۖ وَمَا کَانَ لِیَ عَلَیْکُم مِّن سُلْطَانٍ إِلَّا أَن دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی ۖ فَلَا تَلُومُونِی وَلُومُوا أَنفُسَکُم ۖ مَّا أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَمَا أَنتُم بِمُصْرِخِیَّ ۖإِنِّی کَفَرْتُ بِمَا أَشْرَکْتُمُونِ مِن قَبْلُ ۗ إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴿٢٢﴾  

و وقتی کار از کار گذشت شیطان گفت خدا به شما وعدۀ حق داد و من به شما وعدۀ خلاف دادم و بر شما هیچ  تسلطی نداشتم غیر از آنکه فقط شما را دعوت کردم و شما دعوت من را پذیرفتید. پس من را سرزنش نکنید و خودتان را سرزنش کنید و من امروز به فریاد شما نمی رسم و شما هم به فریاد من نمی رسید من به آنچه که شما از قبل با خدا شریک گردانیده اید کافر هستم البته برای ستمکارانشان عذابی دردناک است ﴿۲۲﴾

وَأُدْخِلَ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ ۖ تَحِیَّتُهُمْ فِیهَا سَلَامٌ﴿٢٣﴾ 

و کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند در باغهایی که از زیر آنها جویهایی جاریست با اجازۀ خدا در آن جایگزین هستند درودشان در آن سلام است ﴿۲۳﴾

 أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ ﴿٢٤﴾ 

آیا ندیدی خدا چگونه مثال کلمۀ پاکیزه را بیان می کند؟ مانند درخت پاکیزه که اصل (ریشه) آن ثابت و فرع (تنه و شاخه ها)در آسمان است ﴿۲۴﴾

تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا ۗ وَیَضْرِبُ اللَّـهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ ﴿٢٥﴾ 

 میوه اش را هر زمانی با اجازۀ پروردگارش می دهد و خدا برای مردم مثالها را بیان میکند شاید آنها تذکر پذیرند ﴿۲۵﴾

وَمَثَلُ کَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ ﴿٢٦﴾  

و مثال کلمۀ پلید مانند درخت پلیدی است که از روی زمین بیرون جسته وبرایش ثبات و برقراری نیست ﴿۲۶﴾

یُثَبِّتُ اللَّـهُ الَّذِینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَفِی الْآخِرَةِ ۖ وَیُضِلُّ اللَّـهُ الظَّالِمِینَ ۚ وَیَفْعَلُ اللَّـهُ مَا یَشَاءُ ﴿٢٧﴾  

خدا کسانی را که ایمان آورده اند را با گفتاری ثابت در دنیا و آخرت تثبیت میکند و خدا ستمکاران را گمراه می کند و خدا هر کاری را بخواهد انجام می دهد ﴿۲۷﴾

 أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّـهِ کُفْرًا وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ ﴿٢٨﴾   

آیا ندیدی کسانی را که نعمت خدا را تبدیل به کفر کردند ؟ و قوم خود را به هلاکت روانه کردند ؟ ﴿۲۸﴾

جَهَنَّمَ یَصْلَوْنَهَا ۖ وَبِئْسَ الْقَرَارُ ﴿٢٩﴾ 

جهنم که آتش آن را میچشند و بد جایگاهی است ﴿۲۹﴾

وَجَعَلُوا لِلَّـهِ أَندَادًا لِّیُضِلُّوا عَن سَبِیلِهِ ۗ قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِیرَکُمْ إِلَى النَّارِ ﴿٣٠﴾   

و برای خدا شریکانی قرار دادندتا از راه او گمراه سازند بگو (در دنیا) بهره مند شوید اما قطعاً بازگشت شما بسوی آتش است ﴿۳۰﴾

 قُل لِّعِبَادِیَ الَّذِینَ آمَنُوا یُقِیمُوا الصَّلَاةَ وَیُنفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِیَةً مِّن قَبْلِ أَن یَأْتِیَ یَوْمٌ لَّا بَیْعٌ فِیهِ وَلَا خِلَالٌ ﴿٣١﴾  

به بنده های من که ایمان آورده آن بگو نماز را بپا دارید و از آنچه به شما روزی دادیم پنهان و آشکار انفاق کنید قبل از آنکه روزی برسد که در آن نه تجارتی باشد و نه رفاقتی ﴿۳۱﴾

 اللَّـهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَّکُمْ ۖ وَسَخَّرَ لَکُمُ الْفُلْکَ لِتَجْرِیَ فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ ۖ وَسَخَّرَ لَکُمُ الْأَنْهَارَ ﴿٣٢﴾  

خدا کسی است که آسمانها و زمین را خلق کرده و از آسمان آبی نازل کرده و از آن محصولاتی بیرون آورده که برای شما روزی است و برای شما کشتی را به حرکت در آورده تا به فرمان او در دریا روان باشد و جویها را برای شما روان گردانید ﴿۳۲﴾

وَسَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَائِبَیْنِ ۖ وَسَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ ﴿٣٣﴾ 

وخورشید و ماه را چرخنده برای شما به حرکت در آورد و شب و روز را برای شما به حرکت درآورد ﴿۳۳﴾

وَآتَاکُم مِّن کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ ۚ وَإِن تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّـهِ لَا تُحْصُوهَا ۗإِنَّ الْإِنسَانَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ ﴿٣٤﴾  

و از هر چه خواستید به شما داد و اگر نعمتهای خدا را بشمارید نمی توانید حسابش کنید و البته انسان ستمگر و نا سپاس است ﴿۳۴﴾

 وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَـٰذَا الْبَلَدَ آمِنًا وَاجْنُبْنِی وَبَنِیَّ أَن نَّعْبُدَ الْأَصْنَامَ ﴿٣٥﴾  و هنگامیکه ابراهیم گفت : ای پروردگار من این سرزمین را امن قرار بده و من و فرزندانم را از پرستش بتها دور کن﴿۳۵﴾

رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ کَثِیرًا مِّنَ النَّاسِ ۖ فَمَن تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی ۖ وَمَنْ عَصَانِی فَإِنَّکَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ﴿٣٦﴾   

پروردگار من! آنها بسیاری از مردم را گمراه کرده اند پس آنکس که از من پیروی کند او از من است و هر کس که از من نافرمانی کند پس تو آمرزندۀ رحم کننده هستی ﴿۳۶﴾ 

 رَّبَّنَا إِنِّی أَسْکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِندَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ﴿٣٧﴾ 

ای پروردگار ما من از فرزندانم در دره ای بدون کشت و زراعت پیش حریم خانه ات سکنی دادم . پروردگار ما! تا نماز را بپا دارند پس دلهای مردم را (طوری) قرار بده که بسوی آنها تمایل پیدا کنند و از محصولات کشاورزی شاید آنها سپاسگذاری کنند ﴿۳۷﴾

رَبَّنَا إِنَّکَ تَعْلَمُ مَا نُخْفِی وَمَا نُعْلِنُ ۗ وَمَا یَخْفَىٰ عَلَى اللَّـهِ مِن شَیْءٍ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی السَّمَاءِ ﴿٣٨﴾  

پروردگارما آنچه را مخفی کنیم و آن چه را آشکار کنیم البته تو میدانی و چیزی بر خدا در زمین و نه در آسمان مخفی نمی ماند﴿۳۸﴾

الْحَمْدُ لِلَّـهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى الْکِبَرِ إِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ ۚ إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ الدُّعَاءِ ﴿٣٩﴾  

ستایش مخصوص خداوندی است که با اینکه پیر بودم به من اسماعیل و اسحاق را بخشید البته که پروردگارم دعا را میشنود﴿۳۹﴾

رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلَاةِ وَمِن ذُرِّیَّتِی ۚ رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ ﴿٤٠﴾  

پروردگارا من و فرزندانم را بپا دارندۀ نماز قرار بده ای پروردگار من و دعایم را قبول کن﴿۴۰﴾

رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ ﴿٤١﴾  

ای پروردگار ما برای من و پدرو مادرم و برای مومنین بیامرز روزی که حساب بر پا می شود ﴿۴۱﴾

وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّـهَ غَافِلًا عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ ۚ إِنَّمَا یُؤَخِّرُهُمْ لِیَوْمٍ تَشْخَصُ فِیهِ الْأَبْصَارُ ﴿٤٢﴾  

و در نزد خود حساب نکن که خدا از آنچه ستمکران میکنند غافل است جز این نیست که آنها را به تاخیر میاندازیم تا روزی که در آن دیده ها مضطرب است ﴿۴۲﴾

مُهْطِعِینَ مُقْنِعِی رُءُوسِهِمْ لَا یَرْتَدُّ إِلَیْهِمْ طَرْفُهُمْ ۖ وَأَفْئِدَتُهُمْ هَوَاءٌ﴿٤٣﴾ 

سر افکنده گانند سر هایشان را پوشانده اند چشمهایشان به سویشان برنمی گردد و دلهایشان در هراس است ﴿۴۳﴾

 وَأَنذِرِ النَّاسَ یَوْمَ یَأْتِیهِمُ الْعَذَابُ فَیَقُولُ الَّذِینَ ظَلَمُوا رَبَّنَا أَخِّرْنَا إِلَىٰ أَجَلٍ قَرِیبٍ نُّجِبْ دَعْوَتَکَ وَنَتَّبِعِ الرُّسُلَ ۗ أَوَلَمْ تَکُونُوا أَقْسَمْتُم مِّن قَبْلُ مَا لَکُم مِّن زَوَالٍ ﴿٤٤﴾   

و به مردم هشدار بده روزی که عذابشان بیاید کسانی که ستم کرده اند می گویند پروردگارما! ما را تا سر رسیدی نزدیک به تاخیر بینداز تا دعوت تورا اجابت کنیم و از رسولان پیروی کنیم (به آنها گفته شود) آیا شما نبودید که از قبل قسم می خوردید که هیچ زوالی برای شما نخواهد بود ؟ ﴿۴۴﴾

 وَسَکَنتُمْ فِی مَسَاکِنِ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ وَتَبَیَّنَ لَکُمْ کَیْفَ فَعَلْنَا بِهِمْ وَضَرَبْنَا لَکُمُ الْأَمْثَالَ ﴿٤٥﴾  

و مسکن گزیدید در مسکن کسانی که (قبل از شما) ستم کردند بر خودشان و برایتان روشن شد که با آنها چگونه رفتار کردیم و برای شما مثلها را بیان کردیم ﴿۴۵﴾

وَقَدْ مَکَرُوا مَکْرَهُمْ وَعِندَ اللَّـهِ مَکْرُهُمْ وَإِن کَانَ مَکْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ ﴿٤٦﴾  

و البته نقشه کشیدند نقشه هایشان را و نقشه هایشان پیش خداست اگرچه نقشه هایشان (بتوانند) کوه ها را از جا بر کنند ﴿۴۶﴾

فَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّـهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ ۗ إِنَّ اللَّـهَ عَزِیزٌ ذُو انتِقَامٍ ﴿٤٧﴾   

پس پیش خود محاسبه نکنید که خدا با رسولانش خلاف وعده کند . قطعاً خدا قدرتمند صاحب انتقام است ﴿۴۷﴾

یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ ۖ وَبَرَزُوا لِلَّـهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ ﴿٤٨﴾  

روزی که زمین به غیر از زمین وآسمانها تبدیل میشود و برای خدای یگانه و قدرتمند حاضر شوند ﴿۴۸﴾

 وَتَرَى الْمُجْرِمِینَ یَوْمَئِذٍ مُّقَرَّنِینَ فِی الْأَصْفَادِ ﴿٤٩﴾  

و مجرمین را می بینی که در آنروز در زنجیر ها بازداشت شده هستند ﴿۴۹﴾

سَرَابِیلُهُم مِّن قَطِرَانٍ وَتَغْشَىٰ وُجُوهَهُمُ النَّارُ ﴿٥٠﴾  

در حالیکه لباسهایشان از مس گداخته و صورتهایشان را آتش پوشانده است ﴿۵۰﴾

لِیَجْزِیَ اللَّـهُ کُلَّ نَفْسٍ مَّا کَسَبَتْ ۚ إِنَّ اللَّـهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ ﴿٥١﴾  

تا خدا کیفر دهد هر نفسی را به دلیل آنچه که بدست آورده است البته خدا در حسابرسی سریع است﴿۵۱﴾

هَـٰذَا بَلَاغٌ لِّلنَّاسِ وَلِیُنذَرُوا بِهِ وَلِیَعْلَمُوا أَنَّمَا هُوَ إِلَـٰهٌ وَاحِدٌ وَلِیَذَّکَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ﴿٥٢﴾ 

این(قران) ابلاغی است برای مردم و برای اینکه به آن آگاه باشند و تا بدانند که جز این نیست که او خدای یکتاست و تا صاحبان خرد متذکر شوند ﴿۵۲﴾

لا اله الا الله   ۵/۶/۱۳۹۰ رمضان

بندۀ خدا


۱۵- الحجر (صخره . سنگ)

                                                  سورة الحجر

                                         بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِیمِ

بنام خداوند رحم کنندۀ رحم گستر

الر ۚ تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ وَقُرْآنٍ مُّبِینٍ ﴿١﴾

الف لام را, آنست آیات کتاب و قرآن روشنگر ﴿١﴾

رُّبَمَا یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ کَانُوا مُسْلِمِینَ ﴿٢﴾
 چه بسا دوست دارند کسانی که کافر شدند ای کاش مسلمان بودند  ﴿۲﴾

ذَرْهُمْ یَأْکُلُوا وَیَتَمَتَّعُوا وَیُلْهِهِمُ الْأَمَلُ ۖ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ ﴿٣﴾ 
 بگذارشان تا بخورند و بهره مند شوند و آرزوها سرگرمشان سازد پس بزودی میدانند (فرجام کارشان را) ﴿۳﴾

 وَمَا أَهْلَکْنَا مِن قَرْیَةٍ إِلَّا وَلَهَا کِتَابٌ مَّعْلُومٌ ﴿٤﴾
 وهیچ شهری را به هلاکت نرساندیم مگر آنکه برای آن کتابی معلوم بود  ﴿۴﴾

مَّا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا یَسْتَأْخِرُونَ ﴿٥﴾
 از هیچ امتی اجلش سبقت نمی گیرد و به تاخیر هم نمی افتد  ﴿۵﴾

وَقَالُوا یَا أَیُّهَا الَّذِی نُزِّلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ إِنَّکَ لَمَجْنُونٌ ﴿٦﴾
 و گفتند ای کسی که بر او ذکر نازل شده حتماً تو دیوانه ای ﴿۶﴾

لَّوْ مَا تَأْتِینَا بِالْمَلَائِکَةِ إِن کُنتَ مِنَ الصَّادِقِینَ ﴿٧﴾
 اگر تو راست می گویی چرا فرشته ها پیش ما نیامدند ؟ ﴿۷﴾

 مَا نُنَزِّلُ الْمَلَائِکَةَ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَا کَانُوا إِذًا مُّنظَرِینَ ﴿٨﴾
 فرشته ها را نازل نمیکنیم مگر به حق و درآن هنگام (برای هلاکت به کسی مهلت داده نشود ﴿۸﴾

إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴿٩﴾

 البته ما ذکر را نازل کردیم و قطعاً ما از آن محافظت می کنیم ﴿۹﴾

  وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ فِی شِیَعِ الْأَوَّلِینَ ﴿١٠﴾
 و به یقین فرستادیم در گروه های پیشین یا نخستین ﴿۱۰﴾

 وَمَا یَأْتِیهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ ﴿١١﴾
 و رسولی برایشان نیامد مگر آنکه آنها مسخره می کردند ﴿۱۱﴾

کَذَٰلِکَ نَسْلُکُهُ فِی قُلُوبِ الْمُجْرِمِینَ ﴿١٢﴾
 بدانسان در قلبهای مجرمان داخلش میکنیم ﴿۱۲﴾

لَا یُؤْمِنُونَ بِهِ ۖ وَقَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الْأَوَّلِینَ﴿١٣﴾
 آن را باور نمی کنند در حالیکه همین شیوه در پیشینیان در گشته است ﴿۱۳﴾

 وَلَوْ فَتَحْنَا عَلَیْهِم بَابًا مِّنَ السَّمَاءِ فَظَلُّوا فِیهِ یَعْرُجُونَ﴿١٤﴾
و اگر دری را از آسمان بر آنها می گشودیم سپس در زمانی طولانی در آن بالا میرفتند ﴿۱۴﴾

 لَقَالُوا إِنَّمَا سُکِّرَتْ أَبْصَارُنَا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَّسْحُورُونَ﴿١٥﴾
 البته میگفتند که دیده گان ما مست شده شاید هم ما سحر شده ایم﴿۱۵﴾

وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِی السَّمَاءِ بُرُوجًا وَزَیَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِینَ ﴿١٦﴾
 و به یقین درآسمان برجهایی قرار دادیم و برای تماشاگران آن را آراسته کردیم ﴿۱۶﴾

 وَحَفِظْنَاهَا مِن کُلِّ شَیْطَانٍ رَّجِیمٍ ﴿١٧﴾
و از هر شیطان رانده شده ای آن را حفظ کردیم ﴿۱۷﴾

 إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُّبِینٌ ﴿١٨﴾
 مگر آنکس که دزدکی گوش کند و او را شهابی روشن تعقیب کند﴿۱۸﴾

 وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَیْنَا فِیهَا رَوَاسِیَ وَأَنبَتْنَا فِیهَا مِن کُلِّ شَیْءٍ مَّوْزُونٍ ﴿١٩﴾
 و زمین را گستراندیم و در آن کوه هایی بلند و استوار افکندیم و در آن ازهر چیزی متعادل رویاندیم ﴿۱۹﴾

 وَجَعَلْنَا لَکُمْ فِیهَا مَعَایِشَ وَمَن لَّسْتُمْ لَهُ بِرَازِقِینَ ﴿٢٠﴾
 و در آن برای شما معیشت زندگی را قرار دادیم و(معیشت)کسی که شما روزی دهندۀ او نیستید ﴿۲۰﴾

 وَإِن مِّن شَیْءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ ﴿٢١﴾
 و چیزی وجود ندارد مگر آنکه  انبارهایش پیش ماست و نازلش نمیکنیم مگر به اندازه ای معین ﴿۲۱﴾

وَأَرْسَلْنَا الرِّیَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَسْقَیْنَاکُمُوهُ وَمَا أَنتُمْ لَهُ بِخَازِنِینَ ﴿٢٢﴾
 و بادهای حامل ابر باران دار را فرستادیم سپس از آسمان آبی را فرود آوردیم که آن را به شما می نوشانیم و شما نمی توانید ان را انبار کنید﴿۲۲﴾

وَإِنَّا لَنَحْنُ نُحْیِی وَنُمِیتُ وَنَحْنُ الْوَارِثُونَ ﴿٢٣﴾
 و البته ما هستیم که زنده می کنیم و می میرانیم و ما وارثان هستیم (بعد از فوت همۀ انسانها) ﴿۲۳﴾

وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِینَ مِنکُمْ وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِینَ ﴿٢٤﴾
 و البته پیشینیان شما را میدانیم و آینده گان شما را می دانیم ﴿۲۴﴾

 وَإِنَّ رَبَّکَ هُوَ یَحْشُرُهُمْ ۚ إِنَّهُ حَکِیمٌ عَلِیمٌ ﴿٢٥﴾
 و قطعاً پروردگارت او آنها را جمع میکند که او حکیمی داناست﴿۲۵﴾

وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ ﴿٢٦﴾
 و قطعاً ما انسان را از مخلوطی از گل سیاه گندیده خلق کردیم﴿۲۶﴾

 وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ السَّمُومِ ﴿٢٧﴾
 و جن ها را قبل از آن از باد گرم آتش (خلق کردیم)﴿۲۷﴾

 وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی خَالِقٌ بَشَرًا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ ﴿٢٨﴾
 و وقتی که پروردگارت به ملائکه گفت : من بشری را از مخلوطی از گل سیاه گندیده (لجن) خلق میکنم  ﴿۲۸﴾

فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ ﴿٢٩﴾
 سپس هر گاه درستش کردم و در او از روحم دمیدم آنگاه بر او سجده کنید ﴿۲۹﴾

فَسَجَدَ الْمَلَائِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ ﴿٣٠﴾
و همۀ ملائکه کلاً سجده کردند﴿۳۰﴾

 إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَىٰ أَن یَکُونَ مَعَ السَّاجِدِینَ ﴿٣١﴾
 مگر ابلیس که سر باز زد که از سجده کننده ها باشد﴿۳۱﴾

قَالَ یَا إِبْلِیسُ مَا لَکَ أَلَّا تَکُونَ مَعَ السَّاجِدِینَ ﴿٣٢﴾
(خدا) گفت ای ابلیس تو را چه می شود که از سجده کننده ها نبودی ؟ ﴿۳۲﴾

قَالَ لَمْ أَکُن لِّأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ ﴿٣٣﴾
 گفت شایسته من نیست که بر بشری سجده کنم که او را مخلوطی از گل سیاه گندیده افریده ای﴿۳۳﴾

قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّکَ رَجِیمٌ ﴿٣٤﴾
 گفت از آن بیرون شو که تو رانده شده ای ﴿۳۴﴾

وَإِنَّ عَلَیْکَ اللَّعْنَةَ إِلَىٰ یَوْمِ الدِّینِ ﴿٣٥﴾
 و برای توتا روز جزا لعنت است ﴿۳۵﴾

قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِی إِلَىٰ یَوْمِ یُبْعَثُونَ ﴿٣٦﴾
 (ابلیس ) گفت : پروردگار من! تا روزی که آنها بر انگیخته میشوند به من مهلت بده ﴿۳۶﴾

قَالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنظَرِینَ ﴿٣٧﴾ 
(خدا) گفت : تو از مهلت داده شده ها هستی  ﴿۳۷﴾

إِلَىٰ یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ﴿٣٨﴾
 تا روزی که و قت ان معلوم است ﴿۳۸﴾

قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَیْتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَلَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿٣٩﴾
 (ابلیس) گفت همانگونه که من را نا امید کردی برایشان در زمین (کارهای بد را) آراسته میگردانم و تمامی آنها را گمراه میسازم﴿۳۹﴾

 إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ ﴿٤٠﴾
 مگر بنده های تو را که از آنها خالص شده اند﴿۴۰﴾

 قَالَ هَـٰذَا صِرَاطٌ عَلَیَّ مُسْتَقِیمٌ﴿٤١﴾
(خدا) گفت : این راهی راست بر من است (که بنده های خالص در ان میروند) ﴿۴۱﴾

 إِنَّ عِبَادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطَانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغَاوِینَ ﴿٤٢﴾
البته بر بنده های من تو هیچ تسلطی برآنها نداری مگر آنکس از گمراهان آنها که از تو پیروی میکنند ﴿۴۲﴾

 وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿٤٣﴾
 و البته جهنم وعده گاه همگی آنهاست ﴿۴۳﴾

 لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِّکُلِّ بَابٍ مِّنْهُمْ جُزْءٌ مَّقْسُومٌ ﴿٤٤﴾
 برای آن هفت درب است و برای هر دری برای آنها قسمتی مجزا شده ﴿۴۴﴾

 إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَعُیُونٍ ﴿٤٥﴾
 قطعاً پرهیزکاران در باغها و چشمه سارها هستند﴿۴۵﴾

ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِینَ ﴿٤٦﴾
با سلامتی و امنیت واردش شوید﴿۴۶﴾

وَنَزَعْنَا مَا فِی صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَىٰ سُرُرٍ مُّتَقَابِلِینَ ﴿٤٧﴾
 و از دلهایشان بر میکنیم آنچه از کینه و خیانت است .  برادرانی هستند که روبروی یکدیگر بر تخت نشسته اند﴿۴۷﴾

 لَا یَمَسُّهُمْ فِیهَا نَصَبٌ وَمَا هُم مِّنْهَا بِمُخْرَجِینَ ﴿٤٨﴾
در آن نه رنجی به آنها می رسد و نه از آن اخراج  میشوند﴿۴۸﴾

 نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ﴿٤٩﴾
 به بنده های من خبر بده که من آمرزندۀ رحمت گستر هستم ﴿۴۹﴾

وَأَنَّ عَذَابِی هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِیمُ ﴿٥٠﴾
و البته عذاب من آن عذاب دردناک است ﴿۵۰﴾

وَنَبِّئْهُمْ عَن ضَیْفِ إِبْرَاهِیمَ ﴿٥١﴾
و به آنها از میهمانهای ابراهیم خبر بده ﴿۵۱﴾

إِذْ دَخَلُوا عَلَیْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ إِنَّا مِنکُمْ وَجِلُونَ ﴿٥٢﴾
 وقتی بر او وارد شدند سلام گفتند (ابراهیم) گفت : من از شما هراس دارم ﴿۵۲﴾

قَالُوا لَا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلَامٍ عَلِیمٍ ﴿٥٣﴾
 گفتند اصلآ نترس ما تو را به فرزند دانشمندی بشارت می دهیم ﴿۵۳﴾

قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِی عَلَىٰ أَن مَّسَّنِیَ الْکِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ ﴿٥٤﴾
 (ابراهیم) گفت : آیا با آنکه من پیر شده ام بشارتم میدهید ؟ به چه چیزی بشارتم میدهید؟ ﴿۵۴﴾

قَالُوا بَشَّرْنَاکَ بِالْحَقِّ فَلَا تَکُن مِّنَ الْقَانِطِینَ ﴿٥٥﴾
 گفتند ما به حقیقت به تو بشارت میدهیم. پس از نا امیدان نباش﴿۵۵﴾

 قَالَ وَمَن یَقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ﴿٥٦﴾
( ابراهیم ) گفت : کیست که از رحمت پروردگارش نا امید شود مگر گمراهان  ﴿۵۶﴾

 قَالَ فَمَا خَطْبُکُمْ أَیُّهَا الْمُرْسَلُونَ ﴿٥٧
(ابراهیم ) گفت ای رسولان کارتان چیست ؟﴿۵۷﴾

 قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَىٰ قَوْمٍ مُّجْرِمِینَ ﴿٥٨﴾ 
 گفتند ما بسوی قومی مجرم فرستاده  شده ایم﴿۵۸﴾

 إِلَّا آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿٥٩﴾
 غیر از خاندان لوط که همۀ آنها را نجات خواهیم داد ﴿۵۹﴾

إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَا ۙ إِنَّهَا لَمِنَ الْغَابِرِینَ ﴿٦٠﴾
 مگر همسر او را که از رونده ها بود ﴿۶۰﴾

 فَلَمَّا جَاءَ آلَ لُوطٍ الْمُرْسَلُونَ ﴿٦١﴾
و هنگامیکه فرستاده ها پیش خاندان لوط آمدند ﴿۶۱﴾

 قَالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ مُّنکَرُونَ ﴿٦٢﴾
(لوط) گفت : شما ناشناس هستید ﴿۶۲﴾

 قَالُوا بَلْ جِئْنَاکَ بِمَا کَانُوا فِیهِ یَمْتَرُونَ ﴿٦٣﴾
 ( رسولان ) گفتند : بلکه ما بدلیل آنچه که آنها (قوم لوط) در شک هستند پیش تو آمده ایم ﴿۶۳﴾

 وَأَتَیْنَاکَ بِالْحَقِّ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ ﴿٦٤﴾
 و برای تو حقیقت را آورده ایم و البته که ما راست گو هستیم ﴿۶۴﴾

فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّیْلِ وَاتَّبِعْ أَدْبَارَهُمْ وَلَا یَلْتَفِتْ مِنکُمْ أَحَدٌ وَامْضُوا حَیْثُ تُؤْمَرُونَ ﴿٦٥﴾
پس خانواده ات را در قسمتی از شب شبانه ببر و خودت هم دنبال آنها برو و هیچ کس از شما منحرف نشود و از جاییکه به شما دستور داده میشود بگذرید ﴿۶۵﴾

 وَقَضَیْنَا إِلَیْهِ ذَٰلِکَ الْأَمْرَ أَنَّ دَابِرَ هَـٰؤُلَاءِ مَقْطُوعٌ مُّصْبِحِینَ ﴿٦٦﴾ 
 و آن فرمان را برای آنها گذراندیم که وقتی صبح کنند  مطمئناً دنبالۀ آنها بریده شده است  ﴿۶۶﴾

وَجَاءَ أَهْلُ الْمَدِینَةِ یَسْتَبْشِرُونَ ﴿٦٧﴾
 و اهل شهر شادی کنان آمدند﴿۶۷﴾

قَالَ إِنَّ هَـٰؤُلَاءِ ضَیْفِی فَلَا تَفْضَحُونِ ﴿٦٨﴾
(لوط) گفت :اینها میهمانهای من هستند پس من را شرمنده نکنید ﴿۶۸﴾

وَاتَّقُوا اللَّـهَ وَلَا تُخْزُونِ ﴿٦٩﴾
 و حدود خدا را رعایت کنید و من را خوار نکنید﴿۶۹﴾

 قَالُوا أَوَلَمْ نَنْهَکَ عَنِ الْعَالَمِینَ﴿٧٠﴾
(قومش ) گفتند : آیا تو را از (ارتباط با ) جهانیان نهی نکردیم ؟﴿۷۰﴾

قَالَ هَـٰؤُلَاءِ بَنَاتِی إِن کُنتُمْ فَاعِلِینَ ﴿٧١﴾
 لوط گفت : اینها دختران من هستند اگر شما میخواهید کاری انجام دهید ﴿۷۱﴾

لَعَمْرُکَ إِنَّهُمْ لَفِی سَکْرَتِهِمْ یَعْمَهُونَ ﴿٧٢﴾
 قسم به جان تو که آنها در مستی خود سرگردانند﴿۷۲﴾

فَأَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَةُ مُشْرِقِینَ ﴿٧٣﴾
پس آنها را هنگام طلوع آفتاب خروشی گرفت ﴿۷۳﴾

فَجَعَلْنَا عَالِیَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَیْهِمْ حِجَارَةً مِّن سِجِّیلٍ ﴿٧٤﴾
و آنها را (واژگون کردیم) و بالاترین آنها را پست ترین قرار دادیم و بر آنها بارانی از سنگهای نشان دار بارانیدیم ﴿۷۴﴾

إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِّلْمُتَوَسِّمِینَ ﴿٧٥﴾
 حتماً در آن نشانه هایی برای اهل تحقیق وجود دارد﴿۷۵﴾

 وَإِنَّهَا لَبِسَبِیلٍ مُّقِیمٍ ﴿٧٦﴾
 و البته آن (نشانه) راه روشن و آشکار و استوار است﴿۷۶﴾

إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَةً لِّلْمُؤْمِنِینَ ﴿٧٧﴾
و البته در آن نشانه ای برای مومنان است ﴿۷۷﴾

وَإِن کَانَ أَصْحَابُ الْأَیْکَةِ لَظَالِمِینَ ﴿٧٨﴾
 و اصحاب ایکه از ستمگران بودند﴿۷۸﴾

 فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُّبِینٍ ﴿٧٩﴾
 و ازآنها انتفام گرفتیم و آن دو (قوم) را سرمشقی واضح (برای عبرت) قرار دادیم ﴿۷۹﴾

وَلَقَدْ کَذَّبَ أَصْحَابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِینَ ﴿٨٠﴾
 و البته اصحاب حجر فرستاده ها را دروغگو شمردند﴿۸۰﴾

 وَآتَیْنَاهُمْ آیَاتِنَا فَکَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِینَ ﴿٨١﴾
 و به آنها آیات خود را دادیم در حالیکه از آن اعراض میکردند ﴿۸۱﴾

 وَکَانُوا یَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُیُوتًا آمِنِینَ﴿٨٢﴾
 و از کوه ها خانه های امنی می تراشیدند ﴿۸۲﴾

 فَأَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَةُ مُصْبِحِینَ ﴿٨٣﴾
و خروشی ناگهانی در سپیده دم آنها را گرفت ﴿۸۳﴾

فَمَا أَغْنَىٰ عَنْهُم مَّا کَانُوا یَکْسِبُونَ ﴿٨٤﴾ 
 و از آنها آنچه را  بدست آورده بودند بی نیازشان نکرد﴿۸۴﴾

وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ ۗ وَإِنَّ السَّاعَةَ لَآتِیَةٌ ۖ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِیلَ ﴿٨٥﴾
 و آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست را جز به حقیقت خلق نکردیم و حتماً قیامت خواهد آمد و از آنها در گذر گذشتی بزرگوارانه ﴿۸۵﴾

 إِنَّ رَبَّکَ هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِیمُ ﴿٨٦﴾
 البته پروردگارت خلاقی دانشمند است ﴿۸۶﴾

وَلَقَدْ آتَیْنَاکَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِی وَالْقُرْآنَ الْعَظِیمَ ﴿٨٧﴾
و البته به تو هفت تا از(آیات) دو تا یی و قرآن بزرگ را دادیم ﴿۸۷﴾{سبعاً من المثانی

در بارۀ سبعاً من المثانی نظریات گوناگونی داده شده عده ای آن را سورۀ حمد میدانند که هفت آیه دارد و بعضی آن را هفت سوره ای میدانند که با (( حم )) شروع میشود}

 لَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَىٰ مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَکَ لِلْمُؤْمِنِینَ ﴿٨٨﴾ 
 چشمهایت تو را بطرف آنچه آنها را بهره مند ساختیم بوسیلۀ همسرانشان نکشد و برایشان اندوهگین نباش و برای مومنان نزدیکی ات  را آسان کن ﴿۸۸﴾

 وَقُلْ إِنِّی أَنَا النَّذِیرُ الْمُبِینُ ﴿٨٩﴾
 و بگو من هشدار دهنده ای روشنگر هستم ﴿۸۹﴾

 کَمَا أَنزَلْنَا عَلَى الْمُقْتَسِمِینَ ﴿٩٠﴾
همان طور که بر تقسیم کننده ها (قرآن ) نازل کردیم ﴿۹۰﴾

الَّذِینَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِینَ ﴿٩١﴾
 کسانی که قرآن را بخش بخش تقسیم کردند (تا هر بخش را دوست ندارند کنار گذارند)﴿۹۱﴾

فَوَرَبِّکَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ﴿٩٢﴾
 و سوگند به پروردگارت که از تمامی آنها پرسیده می شود﴿۹۲﴾

عَمَّا کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿٩٣﴾
از آن کارهایی که انجام می دادند ﴿۹۳﴾

فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ ﴿٩٤﴾
 پس حقیقت را بوسیلۀ آنچه به آن دستور داده شده ای آشکار کن و از مشرکان دوری کن ﴿۹۴﴾

 إِنَّا کَفَیْنَاکَ الْمُسْتَهْزِئِینَ ﴿٩٥﴾ 
 بدان که ما تو را از مسخره کننده ها کفایت می کنیم﴿۹۵﴾

 الَّذِینَ یَجْعَلُونَ مَعَ اللَّـهِ إِلَـٰهًا آخَرَ ۚ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ ﴿٩٦﴾
کسانی که با خدا الهه های دیگری قرار می دهند پس بزودی (فرجام کارشان را) میدانند﴿۹۶﴾

 وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّکَ یَضِیقُ صَدْرُکَ بِمَا یَقُولُونَ ﴿٩٧﴾
 و البته ما می دانیم به خاطر چیز هایی که میگویند سینه ات تنگ می شود ﴿۹۷﴾

 فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَکُن مِّنَ السَّاجِدِینَ ﴿٩٨﴾
 پس به ستایش پروردگارت آرامش بیاب و از سجده کننده ها باش﴿۹۸﴾

 وَاعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّىٰ یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ ﴿٩٩﴾
و پروردگارت را عبادت کن تا به یقین برسی (یقین بیادت)﴿۹۹﴾


۸/۶/۱۳۹۰ اول شوال                      بندۀ خدا